کلمه جو
صفحه اصلی

talk up


معنی : گستاخی کردن
معانی دیگر : 1- (از کسی یا چیزی) تعریف کردن، خوب نمایاندن 2- بلند حرف زدن، روشن صحبت کردن 3- رک حرف زدن، بی رودرواسی گفتن، بانظر مساعد مورد بحک قرار دادن، با صدای بلند حرف زدن

انگلیسی به فارسی

بانظر مساعد مورد بحث قرار دادن، با صدای بلند حرف زدن، گستاخی کردن


مترادف و متضاد

گستاخی کردن (فعل)
brazen, blab, talk up

جملات نمونه

1. She asked the pupil to talk up.
[ترجمه ترگمان]از شاگرد پرسید که حرف بزند
[ترجمه گوگل]او از شاگرد خواست تا صحبت کند

2. Talk up a bit, please. We can't hear you.
[ترجمه ترگمان]یه کم حرف بزن، لطفا ما نمی توانیم صدای تو را بشنویم
[ترجمه گوگل]ببخشید، لطفا ما نمیتوانیم بشنویم

3. Talk up if you don't agree with that.
[ترجمه ترگمان]اگه باه اش موافق نیستی حرف بزن
[ترجمه گوگل]اگر با آن موافق نیستید با او صحبت کنید

4. If we talk up the event, people will surely come.
[ترجمه ترگمان]اگر ما در مورد این رویداد صحبت کنیم، مطمئنا مردم خواهند آمد
[ترجمه گوگل]اگر ما این رویداد را مطرح کنیم، مردم مطمئنا خواهند آمد

5. The captain tried to talk up and encourage his teammates.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان سعی کرد با او صحبت کند و هم تیمی هایش را تشویق کند
[ترجمه گوگل]کاپیتان سعی کرد با هم صحبت کردن و تشویق تیم های خود را انجام دهد

6. Yingying crying, Wenxuan also shocked, and students also talk up.
[ترجمه ترگمان]Yingying گریه می کند، Wenxuan هم شوکه شده اند و دانش آموزان هم حرف می زنند
[ترجمه گوگل]گریه یینگی، Wenxuan نیز شوکه شد، و دانش آموزان نیز صحبت می کنند

7. Let's talk up the game and get a big crowd.
[ترجمه ترگمان]بیا درباره بازی حرف بزنیم و جمعیت زیادی جمع کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید صحبت کنیم و یک جمعیت بزرگ بگیریم

8. He grabbed any opportunity he could talk up his new product.
[ترجمه ترگمان]او هر فرصتی را که می توانست با محصول جدیدش صحبت کند، به دست می گرفت
[ترجمه گوگل]او هر فرصتی را پیدا کرد که بتواند محصول جدیدش را توضیح دهد

9. Will you talk up a bit?
[ترجمه ترگمان]کمی بیشتر حرف می زنی؟
[ترجمه گوگل]آیا کمی صحبت می کنید؟

10. He is afraid to talk up when he disagrees with the teacher.
[ترجمه ترگمان]او از صحبت کردن با معلم می ترسد
[ترجمه گوگل]او با اینکه با معلم مخالف است می ترسد صحبت کند

11. The teacher asked the student to talk up.
[ترجمه ترگمان]معلم از دانش آموز خواست تا با او صحبت کند
[ترجمه گوگل]معلم از دانشجو خواسته بود تا حرف بزند

12. It wants to talk up Abbott as a risk.
[ترجمه ترگمان]می خواهد با Abbott به عنوان یک خطر صحبت کند
[ترجمه گوگل]می خواهد Abbott را به عنوان یک خطر در نظر بگیرد

13. He decided to talk up to his wife.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت با همسرش حرف بزنه
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا با همسرش صحبت کند

14. The person had ideal to just talk up living.
[ترجمه ترگمان] اون آدم حق داشت فقط در مورد زندگی کردن حرف بزنه
[ترجمه گوگل]این فرد آرزو داشت تا فقط زندگی کند

15. George talk up when he disagrees with the teacher.
[ترجمه ترگمان]جورج وقتی با معلم مخالفت می کند سرش را بلند می کند
[ترجمه گوگل]جورج هنگامی صحبت می کند که با معلم مخالف است

پیشنهاد کاربران

talk somebody up از کسی حمایت کردن پشت کسی گرفتن

( اغراق آمیز ) بیان کردن ، حرف زدن یا جلوه نمودن

با اشتیاق حرف زدن ( با صدای بلند )
خوشبین صحبت کردن

talk sth up
describe sth in a way that makes it sound better than it is
اغراق آمیز توصیف کردن، بهتر از واقعیت جلوه دادن

پراهمیت جلوه دادن، مهم جلوه دادن، آب و تاب دادن به موضوعی،


کلمات دیگر: