کلمه جو
صفحه اصلی

sauna


معنی : حمام بخار فنلاندی
معانی دیگر : (اصلا از فنلاند) حمام بسیار گرم، سونا، حمام بخار

انگلیسی به فارسی

حمام بخار فنلاندی


سونا، حمام بخار فنلاندی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a type of steam bath developed in Finland, esp. one in which water is poured over hot rocks to produce steam.

(2) تعریف: the room or building that is used for this type of steam bath.

• finnish hot steam bath; room or building containing a steam bath
a sauna is a hot steam bath.
a sauna is also the room or building where you have a sauna.

مترادف و متضاد

حمام بخار فنلاندی (اسم)
sauna

جملات نمونه

1. A sauna in the hotel would be a useful amenity.
[ترجمه ترگمان]سونا در هتل یک amenity مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک سونا در هتل می تواند یک سرویس مفید باشد

2. A sauna is a type of steam bath.
[ترجمه ترگمان]سونا نوعی حمام بخار است
[ترجمه گوگل]سونا یک نوع بخار بخار است

3. Once a week I have a sauna and a massage.
[ترجمه ترگمان]یک هفته یک سونا و یک ماساژ دارم
[ترجمه گوگل]یک بار در هفته من یک سونا و ماساژ دارم

4. It was really hot in the sauna.
[ترجمه ترگمان] توی سونا واقعا داغ بود
[ترجمه گوگل]در سونا واقعا گرم بود

5. There's a sauna where you can relax after a hard day's skiing.
[ترجمه ترگمان]یک سونا وجود دارد که بعد از یک روز سخت اسکی می توانید استراحت کنید
[ترجمه گوگل]یک سونا وجود دارد که پس از یک اسکی روز سخت میتوانید استراحت کنید

6. Use of the sauna is free to guests.
[ترجمه ترگمان]استفاده از سونا برای میهمانان رایگان است
[ترجمه گوگل]استفاده از سونا برای مهمانان رایگان است

7. The gym and the sauna are in separate buildings.
[ترجمه ترگمان]سالن ورزش و سونا در ساختمان های جداگانه هستند
[ترجمه گوگل]سالن بدنسازی و سونا در ساختمان های جداگانه ای وجود دارد

8. The hotel had everything - sauna, swimming pool, the works.
[ترجمه ترگمان]هتل همه چیز داشت - سونا، استخر، محل کار
[ترجمه گوگل]هتل دارای همه چیز بود - سونا، استخر شنا، آثار

9. The house comes complete with swimming pool and sauna.
[ترجمه ترگمان]خانه با استخر و سونا مجهز شده است
[ترجمه گوگل]خانه همراه با استخر و سونا است

10. I allow myself the luxury of a sauna once a week.
[ترجمه ترگمان]به خودم اجازه می دهم یک بار یک هفته سونا بروید
[ترجمه گوگل]من یک بار در هفته به سقف یک سونا اجازه می دهم

11. I have a sauna and massage every week.
[ترجمه ترگمان]من هر هفته سونا و ماساژ دارم
[ترجمه گوگل]من هر هفته یک سونا دارم و ماساژ می دهم

12. The new leisure complex has a sauna, jacuzzi, swimming pool and tennis courts.
[ترجمه ترگمان]این مجتمع تفریحی جدید دارای سونا، jacuzzi، استخر شنا و زمین های تنیس است
[ترجمه گوگل]مجتمع تفریحی جدید دارای سونا، جکوزی، استخر شنا و زمین های تنیس می باشد

13. Other diversions include a sauna and steam bath which is free once a week, but otherwise is payable locally.
[ترجمه ترگمان]سایر سرگرمی ها شامل سونا و حمام بخار هستند که هفته ای یکبار رایگان است، اما در غیر این صورت به صورت محلی قابل پرداخت است
[ترجمه گوگل]سایر انحرافات شامل سونا و حمام بخار است که یک بار در هفته رایگان است، اما در غیر این صورت پرداخت محلی است

پیشنهاد کاربران

بهار حمام

همون سونا استخر

sauna ( عمومی )
واژه مصوب: گرم خانه 2
تعریف: اتاقی ویژه‏ با حرارت زیاد که ورزشکاران و افراد عادی معمولاً برای کاهش وزن از آن استفاده می‏کنند


کلمات دیگر: