کلمه جو
صفحه اصلی

tatter


معنی : تکه پارچه، لباس پاره پاره، تن پوش مندرس، تکه تکه شدن، پاره و مندرس کردن
معانی دیگر : (جمع - جامه) ژنده، مندرس، پاره پوره، (کاشانی) وشگوا، پاره پوره کردن یا شدن، ژنده کردن یا شدن، مندرس کردن یا شدن، (لباس) پارگی، ژندگی، مندرس شدگی، بخش پاره شده و آویخته ی جامه، ژنده پوش، رشته رشته، پاره پاره کردن

انگلیسی به فارسی

تکه پارچه، لباس پاره پاره، ژنده پوش، رشته رشته،پاره پاره کردن، تکه تکه شدن، تن پوش مندرس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a torn and hanging part, shred, or piece, as of a garment or flag.
مشابه: rag, shred, tag

(2) تعریف: (pl.) ragged, torn clothes.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: tatters, tattering, tattered
• : تعریف: to tear, wear, or reduce to tatters; make ragged.
مشابه: shred
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become ragged.

• torn shred of a garment; rag
tear, be torn

مترادف و متضاد

تکه پارچه (اسم)
tatter

لباس پاره پاره (اسم)
tatter

تن پوش مندرس (اسم)
tatter

تکه تکه شدن (فعل)
tatter

پاره و مندرس کردن (فعل)
tatter

جملات نمونه

1. in tatter
تباه،نابود،از بین رفته

2. Tonight, the peace agreement lies in tatters.
[ترجمه ترگمان]امشب قرارداد صلح، پاره پاره است
[ترجمه گوگل]امشب، توافقنامه صلح نهفته است

3. He was wearing a tattered coat.
[ترجمه ترگمان]کت پاره پاره پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او پوشیدن یک کت خزنده داشت

4. His jersey was left in tatters.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]پیراهن او را در جیبش گذاشته بود

5. Her marriage now lay in tatters.
[ترجمه ترگمان]حالا ازدواج او پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]ازدواج او در حال حاضر در tatters

6. He fled wearing only a sarong and a tattered shirt.
[ترجمه ترگمان]او فقط یک لباس sarong و یک پیراهن پاره پاره به تن داشت
[ترجمه گوگل]او فرار کرد و تنها یک سارنگ و یک پیراهن خرد شد

7. Her clothes were old and in tatters.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش کهنه و پاره پاره بودند
[ترجمه گوگل]لباس هایش قدیمی بود و در خفاش ها بود

8. His shirt hung in tattered ribbons.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش در روبان های پاره پاره آویزان بود
[ترجمه گوگل]پیراهن او در روبان های خرد شده آویزان شده است

9. A tattered flag hung from the roof of the burnt - out building.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم پاره پاره از بام ساختمان سوخته آویزان بود
[ترجمه گوگل]پرچم برافراشته شده از پشت بام ساختمان سوزانده شده

10. Peter was dejected,his confidence in tatters.
[ترجمه ترگمان]پیتر افسرده و اعتماد به دریده بود
[ترجمه گوگل]پیتر در حال نابود کردن است، اعتماد به نفس او را در خشم

11. His clothes hung in tatters.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش پاره پاره شده بود
[ترجمه گوگل]لباس هایش در خفاش آویزان شد

12. His credibility is in tatters after a series of defeats and failures.
[ترجمه ترگمان]اعتبار او، پس از یک سری از شکست ها و شکست ها، تکه تکه شده است
[ترجمه گوگل]اعتبار او پس از یک سری از شکست ها و شکست ها، در حیرت است

13. Her tattered clothes in no way detracted from her beauty.
[ترجمه ترگمان]لباس های پاره و پاره پاره او از زیبایی روت رخت بر بسته بود
[ترجمه گوگل]لباس های پاره پاره اش به هیچ وجه از زیبایی او کاسته نشده است

14. The government's education policy lies in tatters.
[ترجمه ترگمان]سیاست آموزشی دولت تکه تکه شده است
[ترجمه گوگل]سیاست آموزش و پرورش دولتی در حوادث است

15. He produced a tattered envelope from his pocket.
[ترجمه ترگمان]او پاکتی را از جیبش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک پاکت تکه ای از جیبش گذاشت

a begar dressed in tatters

گدای ژنده‌پوش


His clothes hang in tatters.

لباس‌های او پاره‌پاره بود.


tattered pants

شلوار مندرس


That event left his reputation in tatters.

آن رویداد شهرت او را تباه کرد.


اصطلاحات

in tatter

تباه، نابود، از بین رفته


پیشنهاد کاربران

پارچه تکه تکه

e. g. Their dreams lay in tatters
رویاهامون نابود شد


کلمات دیگر: