1. I had worn my red tartan plaid jacket, the one I wear only on weekends.
[ترجمه ترگمان]کت قرمز tartan را پوشیده بودم که فقط آخر هفته ها می پوشیدم
[ترجمه گوگل]من لباس جلیقه تارتان قرمز پوشیده بودم، آن را تنها در آخر هفته ها می پوشیدم
2. A sudden gust lifted his resplendent tartan for all to see . . . a pair of blue briefs.
[ترجمه ترگمان]ناگهان تندبادی را بلند کرد تا همه چیز را ببیند، یک جفت شورت آبی
[ترجمه گوگل]احساس ناگهانی تارتان شفاف خود را برداشت تا همه را ببیند یک جفت آبی رنگ
3. Monarch of the Glen is 100 % tartan flannel.
[ترجمه ترگمان]مونا رک از طرف گلن % ۱۰۰ سنتی tartan است
[ترجمه گوگل]پادشاه Glen 100٪ تارتان فلانل است
4. The woman was wearing a man's tartan dressing gown.
[ترجمه ترگمان]زن یک پیراهن پشمی مردانه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]زن لباس پوشیدن لباس تارتان مرد را پوشید
5. Last winter featured tartan themes, while metallic Sixties dresses and lurex tops were popular at Christmas.
[ترجمه ترگمان]در زمستان گذشته موضوعات مربوط به tartan به نمایش درآمد، در حالی که لباس های Sixties فلزی و tops در کریسمس معروف بودند
[ترجمه گوگل]زمستان گذشته دارای تم های تارتان بود، در حالی که لباس های شیشهای فلزی و لپ تاپ های لوورکس در کریسمس محبوب بودند
6. Wearing the Lord of the Isles tartan, he used a crook to support the knee recently operated on for cartilage damage.
[ترجمه ترگمان]او از یک چنگک برای حمایت از زانو که به تازگی برای آسیب غضروف عمل کرده بود استفاده کرد
[ترجمه گوگل]با استفاده از تارتان پروردگار جزایر، او برای کمک به زانو که به تازگی برای آسیب غضروف عمل کرده بود، استفاده کرد
7. But Leeds' own tartan terror, Gordon Strachan, insists it does not make much difference to players with championship credentials.
[ترجمه ترگمان]اما گوردون Strachan، که با ابتکار عمل جراحی (لیدز)خود پافشاری می کند، اصرار دارد که تفاوت چندانی برای بازیکنان با اعتبار قهرمانی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اما تروریسم تارتان لیدز، گوردون استراکان، اصرار دارد که برای بازیکنان با اعتبار قهرمانی، تفاوت چندانی نخواهد داشت
8. He still wore his tartan cap.
[ترجمه ترگمان]هنوز کلاه شنلش را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او هنوز کلاه تارتان خود را پوشید
9. I saw her sitting there, in her green tartan dress.
[ترجمه ترگمان]او را دیدم که در لباس سبز رنگش نشسته بود
[ترجمه گوگل]من دیدم که او آنجا نشسته است، در لباس تارتان سبز خود
10. Reaching inside his tartan plaid he tried to make his fingers take hold of the pommel of his sword.
[ترجمه ترگمان]دست به دست گرفت و سعی کرد انگشتانش را از قبضه شمشیرش نگه دارد
[ترجمه گوگل]او در تلاش بود تا انگشتان دست خود را از شمشیرش بیرون بکشد
11. Draught Tartan, Export, Harp and Carlsberg deluxe, real ale.
[ترجمه ترگمان]Draught tartan، Export، چنگ دار و فلفل نمکی، آبجو واقعی
[ترجمه گوگل]پیش نویس تارتان، صادرات، هارپ و Carlsberg Deluxe، Ale واقعی
12. Tartan patterns and plaids are applications of this theme.
[ترجمه ترگمان]الگوهای tartan و plaids کاربرد این موضوع هستند
[ترجمه گوگل]الگوهای تارتان و پلیدی ها کاربرد این موضوع است
13. Her night dress is a tartan bathrobe and hairnet ( SS PA 13 ).
[ترجمه ترگمان]لباس شب او یک bathrobe tartan و hairnet (SS PA)است
[ترجمه گوگل]لباس شب او یک کاپوت تارتان و موی سر (SS PA 13) است
14. She wore a thick tartan skirt and a red cashmere sweater.
[ترجمه ترگمان]او یک دامن پشمی ضخیم و یک بلوز بافتنی پشمی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او یک دامن تارتان ضخیم و یک ژاکت کشمیر قلیایی داشت