کلمه جو
صفحه اصلی

scarlet fever


معنی : تب مخملک، تب سرخ
معانی دیگر : (پزشکی) مخملک، طب تب سر

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) تب سرخ، تب مخملک


تب زرد، تب مخملک، تب سرخ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an acute contagious disease esp. affecting children, caused by streptococci and characterized by sore throat, fever, and a reddish rash.

• infectious childhood disease which is accompanied by a red spotting on the skin
scarlet fever is an infectious disease that gives you a sore throat, high temperature, and red rash.

مترادف و متضاد

تب مخملک (اسم)
scarlatina, scarlet fever

تب سرخ (اسم)
scarlet fever

جملات نمونه

1. Scales of skin peel off after scarlet fever.
[ترجمه ترگمان]Scales پوست پوست بعد از تب مخملک
[ترجمه گوگل]مقادیر پوست پوست بعد از تب زرد

2. Scarlet fever victims had to go to the isolation hospital.
[ترجمه ترگمان]قربانی تب مخملک مجبور شده بود بره بیمارستان ایزوله
[ترجمه گوگل]قربانیان تب مجعد باید به بیمارستان انزال بروند

3. She caught scarlet fever before Christmas.
[ترجمه ترگمان]قبل از کریسمس، تب مخملک گرفت
[ترجمه گوگل]او قبل از کریسمس تب خونی را گرفت

4. Scarlet fever is highly contagious.
[ترجمه ترگمان]تب مخملک داره به شدت مسری میشه
[ترجمه گوگل]تب خونی بسیار مسری است

5. Children were carried off by diphtheria, scarlet fever, and measles.
[ترجمه ترگمان]بچه ها، دیفتری، تب مخملک و سرخک گرفته بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها توسط دیفتری، تب زرد، و سرخک حمل شده بودند

6. Scarlet fever, mumps, chicken pox, and whooping cough floated in the air.
[ترجمه ترگمان]تب مخملک، اوریون، ابله مرغان و سیاه سرفه در هوا شناور بود
[ترجمه گوگل]تب اسکار، اوریون، ریه مرغان، و سرفه دریایی در هوا فرو ریخته است

7. And she had scarlet fever, but she never complained.
[ترجمه ترگمان]او تب مخملک داشت، اما هرگز شکایت نکرد
[ترجمه گوگل]و او دارای تب زرد بود، اما او هرگز شکایت کرد

8. An outbreak of scarlet fever had taken the nine-year-old twins in little more than a week.
[ترجمه ترگمان]شیوع تب مخملک در طول هفته بیش از یک هفته طول کشید
[ترجمه گوگل]سوزی تب خال سگهای نه ساله را بیش از یک هفته طول کشید

9. Smallpox, tuberculosis, influenza, pneumonia, plague, scarlet fever, diarrhea.
[ترجمه ترگمان]آبله، سل، انفلانزا، ذات الریه، تب مخملک، اسهال و اسهال
[ترجمه گوگل]بافت، سل، آنفلوآنزا، پنومونی، طاعون، تب زرد، اسهال

10. A severe bout of scarlet fever as a boy left him so deaf that he was unable to attend school.
[ترجمه ترگمان]وقتی پسری او را آنقدر کر کرد که دیگر قادر به حضور در مدرسه نبود، تب مخملک گرفت
[ترجمه گوگل]یک تب شدید دردناک به عنوان یک پسر، او را به چنان ناشنوایی ترک کرد که قادر به حضور در مدرسه نبود

11. You see, it turned out to be scarlet fever, which is a notifiable disease.
[ترجمه ترگمان]می دانید، این تب مخملک است، که بیماری notifiable است
[ترجمه گوگل]می بینید که تب تبخیری است که یک بیماری قابل اطلاع است

12. He didn't have meningitis, or scarlet fever.
[ترجمه ترگمان]او تب یا تب مخملک نداشت
[ترجمه گوگل]او مننژیت یا تب بنفش نداشت

13. There were plenty of diseases. Scarlet fever, mumps, chicken pox, and whooping cough floated in the air.
[ترجمه ترگمان]انواع و اقسام بیماری ها وجود داشت تب مخملک، اوریون، ابله مرغان و سیاه سرفه در هوا شناور بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماری ها وجود داشت تب اسکار، اوریون، ریه مرغان، و سرفه دریایی در هوا فرو ریخته است

14. Dreaded diseases like scarlet fever and leprosy responded to the sulfas.
[ترجمه ترگمان]بیماری dreaded مانند تب مخملک بود و جذام به the پاسخ می داد
[ترجمه گوگل]بیماری های ترسناک مانند تب خال و برانگیختگی به سولفات واکنش نشان می دهند

پیشنهاد کاربران

تب مخملک

مخملک ( تب )


کلمات دیگر: