اسم ( noun )
• : تعریف: a pretense of righteousness or piety; feigned devotion or holiness.
• مترادف: pietism, religiosity, sanctimoniousness
• مشابه: cant, hypocrisy, pharisaism, pretense
- The sanctimony with which she preached veganism irritated those of us who simply could not afford organic soy milk.
[ترجمه ترگمان] The که با آن موعظه می کرد، کسانی را که به سادگی نمی توانستند از عهده شیر سویا بربیایند، به خشم می آورد
[ترجمه گوگل] محکومیتی که وی وی را موعظه کرد، باعث ناراحتی کسانی از ما شد که به سادگی نمیتوانستند از شیر سویا استفاده کنند