1. He is a reclusive, timorous creature.
[ترجمه ترگمان]او یک موجود ترسو و ترسو است
[ترجمه گوگل]او یک موجود انحصاری است
2. She is very reclusive, to the point of shutting me out of her life.
[ترجمه ترگمان]او بسیار گوشه گیر است و می خواهد مرا از زندگی خود بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]او بسیار انکارناپذیر است، تا آنجا که من را از زندگی اش محروم می کند
3. She had been living a reclusive life in Los Angeles since her marriage broke up.
[ترجمه ترگمان]از وقتی ازدواج او به هم زد، او یک زندگی خصوصی در لس آنجلس بود
[ترجمه گوگل]او از زمانی که ازدواجش شکسته شد، در لس آنجلس زنده ماند
4. A reclusive ex-rock-star's London mansion is used as a hideout by a violent protection racket thug, played by James Fox.
[ترجمه ترگمان]یک خانه یک ستاره منزوی در لندن به عنوان مخفیگاهی توسط یک آدمکش حرفه ای به کار می رود، که توسط جیمز فاکس بازی می شود
[ترجمه گوگل]یک عمارت لندن، که در حال انقراض است، به عنوان یک مخفیانه توسط یک قاتل راکت خفیف محافظت شده توسط جیمز فاکس بازی می کند
5. Mr Dos Santos, an almost reclusive figure who has led the country since 197 gave no reason for his decision.
[ترجمه ترگمان]آقای دوس سانتوس، فردی تقریبا منزوی که از زمان ۱۹۷ به بعد کشور را رهبری کرده است، هیچ دلیلی برای این تصمیم خود ارائه نکرد
[ترجمه گوگل]آقای دوس سانتوس، یک شخصیت تقریبا انحصاری که کشور را از سال 197 به ارمغان آورده، هیچ دلیلی برای تصمیم خود نداشت
6. The reclusive Julio Gallo died three years ago in a Jeep accident at his Livermore ranch at the age of 8
[ترجمه ترگمان]خولیو گالو نیز سه سال پیش در یک حادثه جیپ در مزرعه لیورمور در سن ۸ سالگی فوت کردند
[ترجمه گوگل]جولیو گالو، بازنشسته، سه سال پیش در یک تصادف جیپ در مزرعه حیوانات خانگی او در سن 8 سالگی فوت کرد
7. From about 1913 onwards he became a reclusive eccentric, shunning both London and local society.
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۱۳ به بعد، از هم جدا شد و هم از جامعه محلی و هم از جامعه محلی اجتناب کرد
[ترجمه گوگل]از حدود 1913 به بعد او تبدیل به عجیب و غریب excentric، shunning هر دو لندن و جامعه محلی
8. Nick Logan is a strange, reclusive figure rarely seen outside Wanstead, unless accompanied by Ronnie Biggs' biographer.
[ترجمه ترگمان]نیک لوگان آدم عجیبی است که به ندرت بیرون از Wanstead دیده می شود مگر اینکه به همراه رونی Biggs biographer باشد
[ترجمه گوگل]نیک لوگان یک شخصیت عجیب و غریب است که به ندرت در بیرون از وانستد دیده می شود، مگر اینکه توسط زیست شناس Ronnie Biggs همراه باشد
9. They are reclusive and idiosyncratic, dwelling in exquisite mansions far from each other with their families and a select band of retainers.
[ترجمه ترگمان]آن ها منزوی و منحصر به فرد هستند، ساختمان های زیبای بسیار دور از یکدیگر با خانواده خود و دسته ای از ملازمان برگزیده
[ترجمه گوگل]آنها انحصاری و منحصر به فرد هستند، در خانه های نفیس دور از یکدیگر با خانواده هایشان و گروه های انتخابی نگهدارنده زندگی می کنند
10. He led a rather monastic, reclusive lifestyle and displayed a complete disregard for personal gain.
[ترجمه ترگمان]او یک سبک زندگی خلوت و خلوت داشت و بی اعتنایی کامل به منافع شخصی را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او منجر به یک شیوه زندگی مدرن و منحصر به فرد شد و بی توجهی کامل به نفع شخصی نشان داد
11. He has grown reclusive in recent years, seemingly unaware that he is no longer under house arrest.
[ترجمه ترگمان]او در سال های اخیر منزوی شده است و ظاهرا نمی داند که او دیگر تحت بازداشت خانگی نیست
[ترجمه گوگل]او در سال های اخیر رشد کرده است، ظاهرا ناشناخته است که او دیگر تحت بازداشت خانگی نیست
12. Feinberg, the reclusive founder of Cerberus Capital Management, the big buyout firm.
[ترجمه ترگمان]فینبرگ یکی از بنیانگذاران اصلی مدیریت سرمایه (Cerberus Capital)، شرکت بزرگ خرید بود
[ترجمه گوگل]Feinberg، بنیانگذار انحصاری Cerberus Capital Management، شرکت خرید بزرگ است
13. Yet who was this pathologically reclusive artist?
[ترجمه ترگمان]با این حال، این هنرمند دیگر چه کسی بود؟
[ترجمه گوگل]با این حال این هنرمند که از لحاظ پاتولوژیک مجذوب کیست؟
14. Despite reclusive, his recognition for dedication to the arts made him an easy man to revere.
[ترجمه ترگمان]با وجود منزوی بودنش، به رسمیت شناختن او برای وقف هنر، او را به یک مرد ساده تحسین کرد
[ترجمه گوگل]علیرغم فراغت، شناخت او برای تعهد به هنر، او را یک مرد آسان برای احترام بود