1. the paucity of really good teachers
کمیابی معلم های واقعا خوب
2. their enthusiasm compensated for the paucity of their numbers
اشتیاق آنان کمی تعداد آنها را جبران می کرد.
3. his graceful style was not enough to hide a paucity of matter
سبک زیبای او جبران ضعف محتوای او را نمی کرد.
4. There is a paucity of information on the ingredients of many cosmetics.
[ترجمه ترگمان]کمبود اطلاعات در مورد مواد آرایشی زیادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]کمبود اطلاعات در مورد مواد تشکیل دهنده بسیاری از لوازم آرایشی وجود دارد
5. The paucity of fruit was caused by the drought.
[ترجمه ترگمان]کمبود میوه در اثر خشکسالی ایجاد شد
[ترجمه گوگل]کمبود میوه ناشی از خشکسالی بود
6. Our discussion has already made apparent a great paucity of large-scale bronzes compared to what survives in marble.
[ترجمه ترگمان]بحث ما در حال حاضر، در مقایسه با آنچه که در مرمر باقی مانده است، در مقایسه با آنچه که در مرمر باقی مانده اند، اندک اندک است
[ترجمه گوگل]بحث ما در حال حاضر آشکار زحمت بسیار زیادی از برنز در مقیاس بزرگ در مقایسه با آنچه که در سنگ مرمر زندگی می کند
7. The paucity of resources, the lack of an intellectual and artistic community in the institute made conditions intolerable.
[ترجمه ترگمان]کمبود منابع، نبود یک جامعه روشنفکری و هنری در این موسسه شرایط را تحمل ناپذیر می کرد
[ترجمه گوگل]کمبود منابع، فقدان یک جامعه فکری و هنری در مؤسسه، شرایط غیر قابل تحمل را ایجاد کرد
8. It is the paucity of its retail base which is stunting growth.
[ترجمه ترگمان]این کمبود پایه خرده فروشی آن است که رشد stunting دارد
[ترجمه گوگل]این کمبود پایه خرده فروشی آن است که رشد پایدار است
9. Venus has been excluded because of the paucity of information about impact craters on its surface.
[ترجمه ترگمان]به دلیل کمبود اطلاعات در رابطه با دهانه های برخوردی روی سطح آن، ونوس حذف شده است
[ترجمه گوگل]ونوس به علت فقدان اطلاعات در مورد برخورد دهانه های ضربه در سطح آن حذف شده است
10. But there was a paucity of buyers.
[ترجمه ترگمان]اما یه کم مشتری وجود داشت
[ترجمه گوگل]اما کمبود خریداران وجود داشت
11. The relative paucity of material goods owned by Corpsmen is, in terms of transcultural perception, a complicating factor.
[ترجمه ترگمان]کمبود نسبی کالاهای مادی متعلق به Corpsmen، از نظر ادراک transcultural، یک فاکتور پیچیده است
[ترجمه گوگل]کمبود نسبی کالاهای مادی متعلق به سپاه پاسداران، از لحاظ ادراک بین فرهنگی، یک عامل پیچیده است
12. And as obvious becomes one's paucity of expression, one's weak-kneed imagination, one's imperfect assimilation of the spirit of the story.
[ترجمه ترگمان]و همانطور که واضح است، یک تصور ضعیف ذهنی، همانندسازی ناقص روح داستان
[ترجمه گوگل]و همانطور که واضح است، فقدان بیان می شود، تخیل ضعیف زانو، جذب ناقص روح داستان است
13. A big problem private investors face is the paucity of sources for accurate and fast knowledge.
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ سرمایه گذاران خصوصی، کمبود منابع برای دانش دقیق و سریع است
[ترجمه گوگل]یک مشکل بزرگ سرمایه گذاران خصوصی، کمبود منابع برای دانش دقیق و سریع است
14. However, there is a paucity of research on the issue with Chinese subjects.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحقیقات کمی در مورد این موضوع با موضوعات چینی وجود دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، کمبود تحقیقات در مورد موضوع با موضوعات چینی وجود دارد