کلمه جو
صفحه اصلی

scaffolding


معنی : چوب بست، داربست، سکوب بندی، چوب بست سازی
معانی دیگر : (معماری) داربست بندی، تخته بندی، چوب بست ها، چفته بندی

انگلیسی به فارسی

سکوب بندی، چوب بست سازی، داربست


داربست، چوب بست، سکوب بندی، چوب بست سازی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one or more scaffolds at a particular site.

(2) تعریف: materials used in scaffolds.

• system of temporary platforms used by workmen during construction or repair of a building
scaffolding is a temporary framework of poles and boards, used by workmen while they are constructing, repairing, or painting the outside walls of a tall building.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] داربست - چوببست
[ریاضیات] داربست گذاری، داربست، قلاب شدن کوره

مترادف و متضاد

چوب بست (اسم)
framework, scaffold, staging, scaffolding

داربست (اسم)
scaffold, stud, trellis, scaffolding, treillage

سکوب بندی (اسم)
scaffolding

چوب بست سازی (اسم)
scaffolding

جملات نمونه

1. Visitors have complained about the scaffolding that shrouds half the castle.
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان از داربست که نیمی از قلعه را تشکیل می داد شکوه کردند
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان در مورد داربست هایی که نیمی از قلعه را می پوشند شکایت کرده اند

2. The scaffolding came tumbling down.
[ترجمه ترگمان]چوب بست پایین آمد
[ترجمه گوگل]داربست به پایین افتاد

3. There are several builders working on the scaffolding.
[ترجمه ترگمان]چندین تن از سازندگان بر روی داربست کار می کنند
[ترجمه گوگل]چند سازنده که روی داربست کار می کنند وجود دارد

4. The workmen rigged up some tubular scaffolding at once.
[ترجمه ترگمان]کارگرها بلافاصله چند تا scaffolding را منفجر کردند
[ترجمه گوگل]کارگران برخی از داربست های لوله ای را در یک زمان اداره می کردند

5. The statue is currently surrounded by scaffolding.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این مجسمه با داربست احاطه شده است
[ترجمه گوگل]مجسمه در حال حاضر توسط داربست احاطه شده است

6. Scaffolding has been erected around the tower.
[ترجمه ترگمان]Scaffolding در اطراف برج ساخته شده است
[ترجمه گوگل]داربست در اطراف برج احداث شده است

7. The scaffolding has been put up in readiness for the repair work on the building.
[ترجمه ترگمان]داربست برای کار تعمیر در ساختمان آماده شده است
[ترجمه گوگل]داربست در آماده سازی برای تعمیر کار در ساختمان قرار داده شده است

8. Workmen arrived to take down the scaffolding.
[ترجمه ترگمان]کارگران از روی چوب بست بالا رفتند
[ترجمه گوگل]کارگران برای تخلیه داربست وارد شدند

9. Scaffolding has been erected around the tower and repair work will start next week.
[ترجمه ترگمان]Scaffolding در اطراف برج برپا شده است و کار تعمیر هفته آینده آغاز خواهد شد
[ترجمه گوگل]داربست در اطراف برج احداث شده است و تعمیرات هفته آینده آغاز خواهد شد

10. If necessary climb the scaffolding yourself to get the lights right.
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد از چوب بست بالا بروید تا چراغ ها را روشن کنید
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم صعود از داربست خود را برای دریافت چراغ درست است

11. And the scaffolding that surrounded the dress circle has now encroached on to the stage.
[ترجمه ترگمان]و داربست که دایره پوشی را احاطه کرده، حالا به صحنه تجاوز کرده است
[ترجمه گوگل]و داربست هایی که دایره لباس را محاصره کرده اند اکنون به صحنه حمله کرده اند

12. The wind played on the scaffolding.
[ترجمه ترگمان]باد بر پایه داربست بود
[ترجمه گوگل]باد بر روی داربست بازی کرد

13. That scaffolding looks unstable - get all the building workers off the site immediately.
[ترجمه ترگمان]این داربست ناپایدار به نظر می رسد - تمام کارگران ساختمان را فورا ترک کنید
[ترجمه گوگل]این داربست ناپایدار به نظر می رسد - بلافاصله تمام کارکنان ساختمان را از سایت خارج کنید

14. The scaffolding, explains Miss Edwards in her book, was improvised from spars and oars.
[ترجمه ترگمان]چوب بست، میس ادواردز را در دفتر خود توضیح می داد، از سنگ های معدنی و پارو در آمده بود
[ترجمه گوگل]داربست، خانم ادواردز را در کتاب خود توضیح می دهد، از دست و پا زدن ها و بدخشان ها بداهه گذاری می شود

پیشنهاد کاربران

چارچوب

چوب بست، داربست

مفهوم اسکفولدینگ در رشته آموزش:
معلمان زبان با ارائه محتوا، فعالیت ها و مفاهیم قابل درک و معنی دار این جریان آموزش را ادامه می دهند. وقتی که زبان آموزان در شرایط یادگیری اسکفولد ( نظریه ی اسکفولدینگ ) قرار می گیرند و می فهمند که باید خودشان را به سمت یادگیری حرکت دهند

هماهنگی

هماهنگی واژه خوبی است.
اما خطاب به دوستی که نوشته فارسی را پاس بداریم.
فارسی خود واژه عربی است. چون پ ندارند به صورت فارسی تلفظ می کنند.
پس پارسی را پاس بداریم.

تکیه گاه سازی، داربست آموزشی، پشتیبانی آموزشی


کلمات دیگر: