1. a tale calculated to mislead the reader
داستانی که منظور آن گمراه کردن خواننده است
2. a tale of his father's stay in paris
شرح اقامت پدرش در پاریس
3. a tale of woe
داستانی پرغم
4. a tale that intrigues the reader
حکایتی که خواننده را شیفته می کند
5. the tale of an old man and his goat
داستان پیرمرد و بز او
6. a cautionary tale
داستانی پندآمیز
7. a fanciful tale
داستان تخیلی
8. a grim tale
داستانی واهمه انگیز
9. a grisly tale of betrayal and murder
داستان وحشتناکی از خیانت و قتل
10. a gruesome tale of betrayal and murder
حکایت وحشتناک خیانت و قتل
11. a lurid tale
یک داستان مستهجن
12. a ribald tale
داستان مستهجن
13. a sorrowful tale
داستانی حزن انگیز
14. a tall tale
داستان باورنکردنی
15. an absorbing tale
داستان جذاب
16. the melancholy tale of a lover's madness and suicide
داستان اندوه بار دیوانگی و خودکشی یک عاشق
17. hear the pipe's tale
بشنو از نی چون حکایت می کند
18. when the sad tale of english dead is rendered
هنگامی که حساب غم افزای تلفات انگلیسی ها ارائه گردد
19. (an) old wive's tale
عقیده ی قدیمی و مردود،حرف ها و باورهای خاله زنکی
20. his reports have more tale than truth in them
گزارش های او بیشتر حاوی دروغ است تا حقیقت.
21. to animate a children's tale
داستان کودکان را به صورت کارتون درآوردن
22. live to tell the tale
از خطر جان به در بردن و برای دیگران گزارش دادن
23. As is a tale, so is life: not how long it is, but how good it is, is what matters.
[ترجمه ترگمان]همان طور که یک داستان است، زندگی همین است، نه این که چقدر طول بکشد، اما چقدر خوب است، این است که مهم است
[ترجمه گوگل]همانطور که داستان است، زندگی تا چه حد طول می کشد، اما چقدر خوب است، مهم است
24. Is there anyone who can tell a fairy tale?
[ترجمه ترگمان]کسی هست که بتونه داستان افسانه ای رو بگه؟
[ترجمه گوگل]آیا کسی است که می تواند به یک افسانه بگویید؟
25. The world is not so much a fairy tale.
[ترجمه ترگمان]دنیا مثل قصه پریان نیست
[ترجمه گوگل]دنیای داستان خیلی جالبی نیست
26. She'd concocted some unlikely tale about the train being cancelled.
[ترجمه ترگمان]او درباره این که قطار لغو شده است، داستانی را که بعید بود برایش شرح داده بود
[ترجمه گوگل]او بعضی از داستان های غیرمنتظره در مورد قطار را لغو کرد
27. I didn't credit that absurd tale.
[ترجمه ترگمان]من این داستان بی معنی رو باور نکردم
[ترجمه گوگل]من این داستان پوچ را باور نکردم
28. She was tired of hearing the same dreary tale of drunkenness and violence.
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این داستان غم انگیز ناشی از مستی و خشونت خسته شده بود
[ترجمه گوگل]او از شنیدن داستان نادرستی درباره مستی و خشونت خسته شده بود
29. Each tale has the timeless quality of fable.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این داستان ها دارای کیفیت ماندگار یک افسانه هستند
[ترجمه گوگل]هر داستان دارای کیفیت بی نظیر افسانه است
30. Other people's fairy tales always is romantic, but my fairy tale but never be miserable.
[ترجمه ترگمان]داستان های جن و پری ها همیشه عاشقانه است، اما افسانه جن من هیچ وقت ناراحت نمی شوند
[ترجمه گوگل]افسانه های دیگر مردم همیشه عاشقانه هستند، اما داستان پری من، اما هرگز ناسپاس نیست