کلمه جو
صفحه اصلی

rapacity


معنی : از، درنده خویی، یغماگری
معانی دیگر : غارتگری

انگلیسی به فارسی

غارتگری، چپاول‌گری، یغماگری، درندگی، درنده‌خویی


رعب و وحشت، درنده خویی، یغماگری، از


انگلیسی به انگلیسی

• greediness, covetousness, selfishness; predaciousness, quality of hunting other creatures for food
rapacity is extreme greed, especially for money; a formal word.

مترادف و متضاد

از (اسم)
avarice, greed, avidity, esurience, rapacity

درنده خویی (اسم)
fury, ferocity, rapacity

یغماگری (اسم)
rapacity, spoliation

جملات نمونه

1. He argued that the overcrowded cities were the product of a system based on "selfishness" and "rapacity".
[ترجمه ترگمان]او استدلال کرد که شهره ای پرجمعیت محصول یک سیستم مبتنی بر \"خودخواهی\" و \"حرص و آز\" بودند
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که شهرهای پرجمعیت محصول سیستم مبتنی بر 'خودخواهی' و 'رکود' است

2. Aristocratic criticism of royal rapacity was a backhanded tribute to that success.
[ترجمه ترگمان]انتقاد شدید از حرص و آز پادشاه نشانه ستایش از این موفقیت بود
[ترجمه گوگل]انتقاد اشرافی از رکوع سلطنتی به خوبی به این موفقیت افتخار می کند

3. Unhappiness was sprung from rapacity.
[ترجمه ترگمان]بدبختی ناشی از حرص و آز شده بود
[ترجمه گوگل]ناخودآگاه از ریزش مواجه شد

4. The experiment showed that the discharge rapacity of the MH electrode increased a little when 3% silver was added, but the amount of the gas escaped from the simulated cell was obviously reduced.
[ترجمه ترگمان]آزمایش نشان داد که حرص و آز الکترود MH اندکی افزایش یافت هنگامی که ۳ % نقره اضافه شد، اما مقدار گازی که از سلول شبیه سازی شده فرار کرد به وضوح کاهش یافت
[ترجمه گوگل]این آزمایش نشان داد که ریزش تخلیه الکترود MH کمی بعد از افزودن 3٪ نقره افزایش می یابد، اما مقدار گاز از سلول شبیه شده فرار می کند، بطور واضح کاهش می یابد

5. The danger is that Chinese rapacity plus African leaders' greed equals the snuffing out of all hope.
[ترجمه ترگمان]خطر این است که حرص و طمع چینی ها به اضافه رهبران آفریقایی برابر با snuffing تمام امید است
[ترجمه گوگل]خطر این است که رعب و وحشت چینی به علاوه حریم رهبران آفریقایی به همان شکلی است که از امید به دست می آید

6. Here was neither guile nor rapacity.
[ترجمه ترگمان]اینجا نه guile و نه حرص و آز بود
[ترجمه گوگل]در اینجا نه گناه و نه رامیت بود

7. Critics who decry regulatory costs are dismissed as deluded apologists for corporate rapacity.
[ترجمه ترگمان]منتقدان که هزینه های نظارتی را محکوم می کنند به عنوان apologists فریب خورده برای حرص و آز شرکت رد می شوند
[ترجمه گوگل]منتقدانی که هزینه های قانونی را نادیده می گیرند، به عنوان متاهلان دروغین برای رقت انگیز بودن شرکت ها رد می شوند

8. During the whole process of construction, the operational safty and rapacity of track must be guaranteed.
[ترجمه ترگمان]در طول کل فرآیند ساخت، بهره برداری عملیاتی و حرص و آز در مسیر باید تضمین شود
[ترجمه گوگل]در طول کل ساخت و ساز، ایمنی عملیاتی و رطوبت مسیر باید تضمین شود

9. Algorithm testing shows: The new maximum flow algorithm in network with both node and edge rapacity confined is completely feasible and availability effective.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تست الگوریتم نشان می دهد: الگوریتم جریان بیشینه جدید در شبکه با هر دو گره و هم با حرص، به طور کامل امکان پذیر و در دسترس پذیری موثر است
[ترجمه گوگل]تست الگوریتم نشان می دهد الگوریتم حداکثر جریان حداکثر در شبکه با محدودیت هر دو گره و لبه به طور کامل عملی و در دسترس موثر است

10. One throws over all the world and the other is full of rapacity (a word I am not so sure) to the world.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها تمام دنیا را پرتاب می کند و دیگری پر از حرص و آز است (کلمه ای که من آن قدرها هم مطمئن نیستم)
[ترجمه گوگل]یکی در سراسر جهان پرتاب می شود و دیگری پر از رقت (کلمه ای است که من مطمئن نیستم) به جهان است

11. In much of Western Europe, he is remembered as the epitome of cruelty and rapacity .
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورهای اروپای غربی، او به عنوان مظهر قساوت و حرص و آز شناخته می شود
[ترجمه گوگل]در بسیاری از اروپای غربی، او به عنوان مظهر ظلم و ستم به یاد میآید

12. China has a 1500-year history of bureaucratic administration, during which the main problem was to control the rapacity of local officials.
[ترجمه ترگمان]چین سابقه ای ۱۵۰۰ ساله از مدیریت اداری دارد که در طی آن مشکل اصلی کنترل حرص و آز مقامات محلی است
[ترجمه گوگل]چین دارای یک تاریخ 1500 ساله اداری بوروکراتیک چین است که طی آن مشکل اصلی کنترل رکود مقامات محلی است

13. Jul 15 th 2010 TO DREAMERS in the West, Tibet is aShangridespoiled by Chinese ruthlessness and rapacity.
[ترجمه ترگمان]در ۱۵ ام ژانویه ۲۰۱۰ به dreamers در غرب تبت، تبت با بی رحمی و بی رحمی چینی aShangridespoiled شده است
[ترجمه گوگل]2010 ژوئیه 15 به تظاهرات در غرب، تبت یک شانگریوس توسط بی رحمی و رقتبار چینی است


کلمات دیگر: