1. making a sally against the besieging forces
یورش بردن بر نیروهای محاصره کننده
2. Sally found it difficult to disengage herself from his embrace.
[ترجمه ترگمان]سلی برایش سخت بود که خود را از آغوش او خلاص کند
[ترجمه گوگل]سلی می توانست خود را در آغوش بگیرد
3. We have made a successful sally.
[ترجمه ترگمان]ما یه سالی موفق رو شروع کردیم
[ترجمه گوگل]ما یک سالن موفقیت داریم
4. Have you heard? Sally and Ray are getting engaged .
[ترجمه ترگمان]شما هم شنیدید؟ سالی \"و\" ری \"نامزد شدن\"
[ترجمه گوگل]آیا شنیده ای؟ سالی و ری مشغول هستند
5. With encouragement, Sally is starting to play with the other children.
[ترجمه ترگمان]با تشویق، سالی دارد با بچه های دیگر بازی می کند
[ترجمه گوگل]با تشویق، سلی شروع به بازی با بچه های دیگر می کند
6. Sally keeps her make-up kit in her bag.
[ترجمه ترگمان]سالی جعبه رو تو کیفش نگه میداره
[ترجمه گوگل]سالی کیت آرایش خود را در کیسه اش نگه می دارد
7. Sally had been recovering well from her operation, but yesterday she experienced/suffered a setback.
[ترجمه ترگمان]سلی از عملیات خود به خوبی بهبود یافته بود، اما دیروز با تجربه مواجه شد \/ دچار یک شکست شد
[ترجمه گوگل]سالی از عملیاتش خوب بازیابی شده بود، اما دیروز او تجربه کرد / رنج می برد
8. Sally rifled through her wardrobe looking for a dress.
[ترجمه ترگمان]سلی از کمد لباس هایش بیرون آمد و دنبال یک پیراهن گشت
[ترجمه گوگل]سلی از کمد لباسش به دنبال لباس میگردد
9. I had a letter from Sally yesterday - apropos which, did you send her that article?
[ترجمه ترگمان]دیروز نامه ای از سالی داشتم - که چرا آن مقاله را برایش فرستادید؟
[ترجمه گوگل]من دیروز نامه ای از سالی داشتم - در مورد اینکه آیا او این مقاله را ارسال کردید؟
10. Sally was adopted when she was four.
[ترجمه ترگمان]سالی ۴ سالش بود به فرزندی قبول شده بو
[ترجمه گوگل]سالی وقتی چهار سالش شد، تصویب شد
11. What about Sally? You've missed her out.
[ترجمه ترگمان]سالی چطور؟ دلت براش تنگ شده بود
[ترجمه گوگل]در مورد سالی چه خبر؟ تو او را از دست دادی
12. Sally sat with her hands folded in her lap.
[ترجمه ترگمان]سلی دست ها را روی زانوهایش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]سلی از دستانش در دامانش نشسته بود
13. Other women than Sally would have said nothing.
[ترجمه ترگمان]زن های دیگری غیر از سلی چیزی نمی گفتند
[ترجمه گوگل]زنان دیگر نسبت به سالی هیچ چیزی نخواهند گفت
14. The party livened up as soon as Sally arrived.
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه سالی رسید، مهمانی شروع شد
[ترجمه گوگل]به محض ورود ساملی، حزب زنده شد