کلمه جو
صفحه اصلی

scholarship


معنی : مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجویی
معانی دیگر : آموختگی، میزان دانش، سواد، علم، فضل، دانش پژوهی

انگلیسی به فارسی

تحقیق، دانش، کمک هزینه دانشجویی، فضل وکمال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: money given to a student by a school or organization to help pay for the cost of schooling.
مترادف: fellowship

(2) تعریف: the work or discipline of scholars, usu. implying thoroughness and exactness.
مترادف: erudition, learning, research

• financial grant given to a student to subsidize the cost of education; learning acquired through education, schooling, erudition
if you get a scholarship to a school or university, you get money for your studies from the school or university or some other organization.
scholarship is serious academic study and the knowledge that is obtained from it.

مترادف و متضاد

مستمری (اسم)
allowance, pension, maintenance allowance, scholarship, studentship

تحقیق (اسم)
verification, scholarship, probe, research, rummage, quest, ascertainment, investigation, inquiry, scrutiny, fishing expedition, disquisition

فضیلت (اسم)
knowledge, learning, scholarship, wisdom, erudition, scholarism

دانش (اسم)
knowledge, learning, witting, letter, scholarship, wisdom, science, kenning, lore

فضل وکمال (اسم)
learning, scholarship

کمک هزینه دانشجویی (اسم)
scholarship

knowledge


Synonyms: ability, awareness, cognition, comprehension, discernment, education, erudition, expertise, grasp, insight, instruction, intelligence, know-how, learnedness, learning, lore, philosophy, schooling, wisdom


grant


Synonyms: assistance, award, bursary, charity, donation, fellowship, financial aid, reward


جملات نمونه

1. solid scholarship
تتبع ژرف

2. a teacher of great scholarship
معلمی با دانش بسیار

3. the recipient of a fulbright scholarship
دریافت کننده ی کمک هزینه ی آموزشی فولبرایت

4. their students are not so good in sports but they are superior in scholarship
دانشجویان آنها در ورزش چندان خوب نیستند ولی از نظر سواد برتری دارند.

5. He has experience, to say nothing of scholarship.
[ترجمه ترگمان]او تجربه دارد که چیزی از بورس تحصیلی بر زبان نیاورد
[ترجمه گوگل]او دارای تجربه است، و هیچ چیز درباره بورس تحصیلی نمی گوید

6. She's aiming at a sports scholarship.
[ترجمه ترگمان]او یک بورس تحصیلی را هدف قرار می دهد
[ترجمه گوگل]او به دنبال یک بورس تحصیلی ورزشی است

7. My warmest congratulations to you on receiving the scholarship to the university with all my best wishes for your further progress and continued success.
[ترجمه ترگمان]گرم ترین تبریکات من برای دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه با تمام آرزوی من برای پیشرفت بیشتر و ادامه موفقیت به شما تبریک گفت
[ترجمه گوگل]گرمی ترین تبریک به شما در دریافت کمک هزینه تحصیلی به دانشگاه با بهترین آرزوی من برای پیشرفت بیشتر و موفقیت مداوم است

8. The two students rivaled each other for the scholarship.
[ترجمه ترگمان]دو دانشجو برای بورس تحصیلی با هم رقابت می کردند
[ترجمه گوگل]این دو دانش آموز برای کمک هزینه تحصیلی یکدیگر را رقابت کردند

9. This is a book that displays the considerable scholarship of its author.
[ترجمه ترگمان]این کتابی است که دانش قابل توجه نویسنده آن را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]این یک کتاب است که نشان دهنده دانش قابل توجه نویسنده آن است

10. He won the scholarship to Harvard University.
[ترجمه ترگمان]او بورس تحصیلی را به دانشگاه هاروارد برد
[ترجمه گوگل]او برنده بورس تحصیلی دانشگاه هاروارد شد

11. She won a scholarship to Iowa State University.
[ترجمه ترگمان]او بورسیه دانشگاه ایالتی آیووا را به دست آورد
[ترجمه گوگل]او موفق به دریافت بورس تحصیلی برای دانشگاه ایالتی آیووا شد

12. That scholarship is designed for foreign students.
[ترجمه ترگمان]بورس تحصیلی برای دانشجویان خارجی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]این بورس تحصیلی برای دانشجویان خارجی طراحی شده است

13. To our surprise,he landed up by gaining a scholarship.
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب او با رسیدن به یک بورس تحصیلی از جایش بلند شد
[ترجمه گوگل]به تعجب ما، او با کسب بورس تحصیلی فرود آمد

14. She won a scholarship to study at Stanford.
[ترجمه ترگمان]او یک بورس تحصیلی برای تحصیل در دانشگاه استنفورد بدست آورد
[ترجمه گوگل]او تحصیلی را برای تحصیل در استنفورد به دست آورد

15. He went to drama school on a scholarship.
[ترجمه ترگمان]او به مدرسه تئاتر رفت
[ترجمه گوگل]او به تحصیل در مدرسه به تحصیل پرداخت

Their students are not so good in sports but they are superior in scholarship.

دانشجویان آن‌ها در ورزش چندان خوب نیستند ؛ولی از نظر سواد برتری دارند.


a teacher of great scholarship

معلمی با دانش بسیار


پیشنهاد کاربران

بورسیه ، دانش

کمک هزینه تحصیلی

تحقیق ( مطالعه ) دقیق و کامل

بورس تحصیلی

پژوهش علمی

بورسیه ( تحصیلی )

کمک هزینه ای که برای تحصیل به کسی داده میشود، بورسیه

پژوهش

حوزه ی پژوهش

دو معنا دارد

یک، بورسیه؛ کمک هزینه تحصیلی
دو، دانش اندوزی یا دانش اندوزش؛ تحصیل جدی و آکادمیکِ موضوعی در جایی چون دانشگاه یا فرهنگستان یا همان آکادمی

دیگر واژه های مربوط
1 ) scholar
کاربرد گرامری؛ اسم
معناها
یک، دانش اندوز، دانش اندوخته؛ کسی که موضوعی دانشگاهی تحصیل کردست یا تحصیل می کند و پیرامونش بسیار می داند.
دو، بورسیه دار؛ دانشجویی که بورسیه دارد
سه، خرخوان، دانش اندوز؛ در این معنا در انگلیسی بریتانیایی بکار می رود.

3 ) scholarly
کاربرد گرامری؛ صفت

معناها
یک، دانش اندوز یا دانش اندوخته؛ که زمان بسیاری به یاد گرفتن و تحصیل کردن موضوعی گذرانده است یا می گذراند و پیرامونش بسیار می داند
دو، دانش اندوزشی؛ هامبسته یا مرتبط با تحصیل جدی و آکادمیکِ موضوعی


حمایت مالی دانشجوی شایسته


Meaning: A scholarship is money given so someone can go to school

Example: I got a scholarship to help me pay for university


کلمات دیگر: