1. It's marketed under the trade name "Tattle".
[ترجمه ترگمان]این بازار تحت نام تجاری \"تتل\" به بازار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]این تحت نام تجاری Tattle به فروش می رسد
2. She tattled on her estranged husband.
[ترجمه ترگمان] اون با شوهرش estranged کرد
[ترجمه گوگل]او در شوهرش غافلگیر شد
3. Robert is always tattling on me for things I didn't do.
[ترجمه ترگمان]رابرت همیشه به خاطر کارهایی که انجام ندادم، از من حرفی نمی زند
[ترجمه گوگل]رابرت همیشه برای من چیزهایی را که انجام نداده است، به من می آموزد
4. She tattled endlessly about dress.
[ترجمه ترگمان]او پیوسته درباره لباس صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او بی نهایت درباره لباس صحبت کرد
5. Martin tattled his secrets.
[ترجمه ترگمان]مارتین رازهای خودش رو میگه
[ترجمه گوگل]مارتین اسرار او را تکان داد
6. Tattling about him over the teacups.
[ترجمه ترگمان]از روی فنجان چای به اطراف نگاه کرد
[ترجمه گوگل]در مورد او تاتلیس بر روی تی شرت ها صحبت می کند
7. She had only the power to tattle on us, and really not even that.
[ترجمه ترگمان]او فقط قدرتش را داشت که در مورد ما حرف بزند، و واقعا هم این کار را نکرد
[ترجمه گوگل]او فقط قدرت را داشت که به ما حمله کند و واقعا این را هم نداشت
8. Graham : Well It 'sounds like office tittle tattle to me . I just don't believe it.
[ترجمه ترگمان]خوب به نظر می رسه که tittle برای من حرف نمیزنن فقط باورم نمی شه
[ترجمه گوگل]گراهام خوب این به نظر می رسد که به نظر من به عنوان دفتر کاری است من فقط آن را باور نمی کنم
9. " Well, go and tattle and see if I care, " replied Scarlett.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت جواب داد: خب، برو و حرف بزن ببین که من اهمیت می دم
[ترجمه گوگل]اسکارلت پاسخ داد: 'خب، برو و ناله کن و ببینی که آیا من اهمیت می دهم '
10. Well - directed tittle - tattle may easily causes its victim to lose his or her livelihood.
[ترجمه ترگمان]شایعه خوب شایعه ممکن است باعث شود که قربانی خود زندگی خود را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]علامت خوب به کار رفته - تیلت می تواند به راحتی قربانی خود را از دست می دهد و معیشت خود را از دست می دهد
11. Instead, it was often associated with tattle - telling, betrayals, alienations, dangers and estrangements, etc.
[ترجمه ترگمان]در عوض، اغلب مرتبط با شایعه پراکن، خیانت، alienations، خطرات، و غیره است
[ترجمه گوگل]در عوض، اغلب اوقات با خنده دار بودن، خیانت، بیگانگی، خطرات و عواطف و غیره همراه است
12. Well? Or are you going to tattle and get me in trouble again?
[ترجمه ترگمان]خوب؟ یا می خو ای حرف بزنی و بازم منو به دردسر بندازی؟
[ترجمه گوگل]خوب؟ یا میخواهید دوباره به مشکل برسید؟
13. When kids tattle, they carry the stuffed tail with them for a portion of the day.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کودکان سخن چینی می کنند، دم پر شده را برای بخشی از روز باخود حمل می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بچه ها با دست و پنجه نرم می کنند، آنها دم دست پر با آنها را برای یک روز انجام می دهند
14. When they come tattle I ask them if it's a medical emergency.
[ترجمه ترگمان]از آن ها می پرسم که اگر موضوع اورژانسی پزشکی است، از آن ها می پرسم
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها می میرند، از آنها می پرسم که آیا این یک اورژانس پزشکی است