1. The quality control of automatic rain gauge data is the most fundamental and the most crucial issue in the joint estimation of precipitation using radar and automatic station data.
[ترجمه ترگمان]کنترل کیفیت داده های اندازه گیری باران اتوماتیک مهم ترین و حساس ترین مساله در برآورد مشترک بارش با استفاده از داده های ایستگاه رادار و اتوماتیک می باشد
[ترجمه گوگل]کنترل کیفیت داده های باران سنج اتوماتیک اساسی ترین و مهم ترین مسئله در تخمین بارش مشترک با استفاده از داده های رادار و ایستگاه های خودکار است
2. Ultrasonic rain gauge rised up the measuring range and accuracy by adopted the ultrasonic technique to measure precipitation .
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری حجم و دقت، با استفاده از تکنیک فوق صوتی برای اندازه گیری میزان بارندگی، محدوده اندازه گیری و دقت اندازه گیری را اندازه گیری می کند
[ترجمه گوگل]سنج سنسور التراسونیک با استفاده از تکنیک اولتراسونیک برای اندازه گیری میزان بارش، محدوده اندازه گیری و دقت را افزایش داد
3. The rainfall data used in this study include rain gauge data and radar data, and is able to reflect the spatial distribution of the precipitation pattern.
[ترجمه ترگمان]داده های بارش مورد استفاده در این مطالعه شامل داده های اندازه گیری و داده های راداری می باشند و قادر به انعکاس توزیع فضایی الگوی بارش می باشند
[ترجمه گوگل]داده های بارندگی مورد استفاده در این مطالعه شامل داده های سنجنده باران و داده های رادار می باشد و می تواند منعکس کننده توزیع فضایی الگوی بارش باشد
4. Marked on the rain gauge, daily storms are recorded down for the past three weeks in Noris Brochi.
[ترجمه ترگمان]براساس اندازه گیری باران، طوفان های روزانه در سه هفته گذشته در Noris Brochi ثبت می شوند
[ترجمه گوگل]طوفان روزانه در سه هفته گذشته در نوریز بروچی ثبت شده اند
5. Its feasibility is discussed comparing with the tipping-bucket rain gauge.
[ترجمه ترگمان]امکان سنجی این پروژه در مورد مقایسه با درجه باران bucket مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]امکان سنجی آن در مقایسه با اندازه باران سنج سطل چرخان بحث می شود
6. There are also plans for 000 new automated rain gauge stations during 2008–0 and 000 over a longer period, says Rajendra Hatwar, the IMD's additional director general of research.
[ترجمه ترگمان]Rajendra Hatwar، مدیر عامل دیگر تحقیقات، می گوید: همچنین برنامه هایی برای ۱۰۰۰ ایستگاه هواشناسی خودکار جدید در طول سال های ۲۰۰۸ - ۰ و ۲۰۰۰ در دوره طولانی تر وجود دارد
[ترجمه گوگل]راجندرا هاتوار، مدیر کل جدید تحقیقات IMD می گوید، برنامه هایی برای 000 ایستگاه های سنجش بارندگی اتوماتیک در طول سال های 2008 تا 000 و در طول یک دوره طولانی نیز وجود دارد
7. The team has installed a rain gauge in the village of Adi Ha, which they hope to use in future years, but the team had no choice but to base their rainfall metrics on satellite data this year.
[ترجمه ترگمان]این تیم در روستای Adi ها که امیدوارند در سال های آینده از آن استفاده کنند، یک درجه باران نصب کرده است، اما این تیم چاره ای جز باز کردن معیارهای بارش آن ها در داده های ماهواره ای در سال جاری ندارد
[ترجمه گوگل]این تیم یک باران باران در روستای آدی هاو نصب کرده است که امیدوارند در سال های آینده استفاده کنند، اما تیم هیچ انتخابی نداشت اما شاخص های بارندگی خود را براساس داده های ماهواره ای در امسال تنظیم کند
8. The precision of rain gauge data is high and the spatial distribution of radar-explored data is applicable(reasonable).
[ترجمه ترگمان]دقت اندازه گیری حجم داده ها بسیار بالاست و توزیع فضایی داده های بررسی شده رادار قابل اجرا (منطقی)است
[ترجمه گوگل]دقت داده های باران سنجی بالا است و توزیع فضایی داده های تحقیق رادار قابل اجرا (معقول) می باشد
9. "If my farm is far from the rain gauge and the rain gauge faces a drought and I don't, or if I face a drought and the rain gauge doesn't, then I'm not covered," he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اگر مزرعه من بسیار دورتر از سطح باران باشد و تراز باران با خشکسالی مواجه است و من نمی دانم، یا اگر با خشکسالی روبرو شوم و سطح باران نگیرد، پوشش نخواهم داد \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'اگر مزرعه من دور از اندازه باران است و اندازه باران به خشکی می رسد و من آن را نمی بینم و اگر من با خشکی روبرو هستم و باران سنجی نمی کند، پس من پوشیده نیستم '
10. If the data from the rain gauge show the rainfall amount is below a certain stated level, the insurance company pays the farmers.
[ترجمه ترگمان]اگر داده های حاصل از اندازه گیری باران نشان دهند که میزان بارش کم تر از سطح معینی است، شرکت بیمه به کشاورزان می پردازد
[ترجمه گوگل]اگر داده های باران سنج نشان می دهد که میزان بارندگی زیر یک سطح اعلام شده مشخص شده است، شرکت بیمه کشاورزان را پرداخت می کند
11. It's a rain gauge.
[ترجمه ترگمان]این درجه باران است
[ترجمه گوگل]این بار باران است
12. Such data include those from the Population and Agricultural Censuses as well as point data from rain gauge sites and radiation monitoring stations.
[ترجمه ترگمان]چنین داده هایی شامل داده های مربوط به منابع کشاورزی و کشاورزی و نیز داده های نقطه ای از ایستگاه های اندازه گیری باران و ایستگاه های نظارتی تشعشع است
[ترجمه گوگل]چنین اطلاعاتی شامل مواردی است که از مجله های جمعیت و کشاورزی و نیز داده های نقطه ای از سایت های باران سنج و ایستگاه های مانیتورینگ رادیویی استفاده می شود
13. The information of the rain-detecting radar is to be used for calculating the regional rainfall so as to improve the relevant calculation solely based on data from limited rain gauge stations.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات رادار هواشناسی برای محاسبه بارش منطقه مورد استفاده قرار می گیرد تا محاسبه مربوطه را تنها براساس داده های ایستگاه های اندازه گیری باران محدود بهبود بخشد
[ترجمه گوگل]اطلاعات رادار رادیوی تشخیص باران باید برای محاسبه بارندگی های منطقه مورد استفاده قرار گیرد تا محاسبات مربوطه را فقط براساس داده های ایستگاه های باران سنج محدود انجام دهد
14. In this research paper, we further explore some functions such as layout, constitution and crucial technology of the digital rain gauge.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله تحقیقاتی، برخی از توابعی از قبیل چیدمان، قانون اساسی و فن آوری حیاتی اندازه گیری باران دیجیتال را مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه گوگل]در این مقاله پژوهشی، ما برخی از توابع مانند طرح بندی، قانون اساسی و تکنولوژی مهم سنجنده بارگیری دیجیتال را بررسی می کنیم