صفحه اصلی
saturant
معنی
: اشباع شده، بحد اشباع رسیده
معانی دیگر
: اشباع کننده، سیراگر، مالامال کننده، سرشار کننده
بستن
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
اشباع شده، سیر، بحد اشباع رسیده
حاشیه، اشباع شده، بحد اشباع رسیده
مترادف و متضاد
اشباع شده
(صفت)
saturated, sodden, saturant
به حد اشباع رسیده
(صفت)
saturant
کلمات دیگر: