کلمه جو
صفحه اصلی

scaremonger


معنی : ترساننده، ادمی که ایجاد وحشت بیمورد کند
معانی دیگر : کسی که شایعات هراس انگیز پراکنده می کند، ترس گستر، alarmist : ادمی که ایجاد وحشت بیموردکند

انگلیسی به فارسی

( alarmist =) آدمی که ایجاد وحشت بیمورد کند، ترساننده


ترسناک، ترساننده، ادمی که ایجاد وحشت بیمورد کند


انگلیسی به انگلیسی

• one who spreads fear, one who causes alarm
a scaremonger is someone who deliberately spreads worrying stories to try and frighten people.

مترادف و متضاد

ترساننده (اسم)
alarmist, scaremonger, terrorist

ادمی که ایجاد وحشت بی مورد کند (اسم)
alarmist, scaremonger

جملات نمونه

1. He was accused of political scaremongering.
[ترجمه ترگمان]او به scaremongering سیاسی متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او به ترس و وحشت سیاسی متهم شد

2. The Government yesterday accused Greenpeace of scaremongering.
[ترجمه ترگمان]دولت دیروز Greenpeace را به scaremongering متهم کرد
[ترجمه گوگل]دولت روز گذشته 'Greenpeace' را متهم به ترس و واهمه نمود

3. The Tories reply with accusations of scaremongering.
[ترجمه ترگمان]محافظه کاران با اتهامات of پاسخ می دهند
[ترجمه گوگل]توری ها با اتهامات ناخوشایندی پاسخ می دهند

4. This I believe stems largely from scaremongering and misleading information given to the industry from various sources.
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که این امر تا حد زیادی ناشی از اطلاعات گمراه کننده و گمراه کننده است که به صنعت از منابع مختلف داده شده است
[ترجمه گوگل]این اعتقاد من این است که عمدتا ناشی از اطلاعات ناخوشایند و گمراه کننده ای است که از منابع مختلف به صنعت داده می شود

5. Without scaremongering, we fear very much for the needs of bus passengers.
[ترجمه ترگمان]بدون scaremongering، ما از نیازهای مسافران اتوبوس بسیار نگران هستیم
[ترجمه گوگل]بدون ترس و وحشت، ما به شدت از نیازهای مسافران اتوبوس می ترسیم

6. Union leaders accused the principal of scaremongering in an attempt to wreck today's strike.
[ترجمه ترگمان]رهبران اتحادیه رئیس of را در تلاش برای تخریب اعتصاب امروز متهم کردند
[ترجمه گوگل]رهبران اتحادیه، متهم به اعمال زشت در تلاش برای تخریب اعتصاب امروز را متهم کردند

7. It is not scaremongering or playing the numbers game to recognise and respond to changes on that scale.
[ترجمه ترگمان]این یک بازی اعداد برای تشخیص و پاسخ به تغییرات در آن مقیاس نیست
[ترجمه گوگل]این بازی ترسناک نیست و یا بازی شماره بازی را به رسمیت نمی شناسد و به تغییرات در آن مقیاس پاسخ می دهد

8. She always likes scaremongering.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه از \"scaremongering\" خوشش میاد
[ترجمه گوگل]او همیشه دوست داشتنی است

9. We hear scaremongering that a minimum wage will destroy jobs.
[ترجمه ترگمان]ما شنیده ایم که حداقل دست مزد باعث از بین رفتن مشاغل می شود
[ترجمه گوگل]ما می شنویم که یک معامله حداقل دستمزد کارها را از بین می برد

10. Gone are Tory promises of across-the-board tax cuts or scaremongering about Labour's tax bombshells.
[ترجمه ترگمان]گزارش های محافظه کارانه در مورد کاهش مالیات بر روی عرشه و یا کاهش مالیات بر مالیات دهندگان حزب کارگر وجود دارد
[ترجمه گوگل]وعده داده شده توسط Tory از کاهش مالیات در سراسر هیئت مدیره و یا نگرانی در مورد bombshells مالیات کار است

11. They had not been given details of the legislation and so were unable to counter opposition scaremongering.
[ترجمه ترگمان]آن ها جزئیات این قانون را ارائه نکرده اند و بنابراین قادر به مقابله با scaremongering مخالف نیستند
[ترجمه گوگل]آنها جزئیات قانون را داده اند و بنابراین نمی توانستند با مخالفت با مخالفت مخالفت کنند

12. To that end it employed a mixture of bribery, smear and downright deceit, climaxing in a crescendo of scaremongering hysteria.
[ترجمه ترگمان]در این اواخر، مخلوطی از رشوه خواری، لکه و نیرنگ بود، و در اوج جنون scaremongering به اوج خود رسیده بود
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، مخلوطی از رشادت، اسمور و فریب درستی را در بر می گیرد، که در یک کراسنود از هیستری ناخوشایند به وجود می آید


کلمات دیگر: