کلمه جو
صفحه اصلی

paunch


معنی : شکم، امعاء، محتویات شکم، در شکم ریختن
معانی دیگر : شکم (به ویژه اگر بزرگ و بیرون زده باشد)، پیزی، پیزه، هتل

انگلیسی به فارسی

شکم، محتویات شکم، امعا ، درشکم ریختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: paunchy (adj.)
• : تعریف: the belly or abdomen, esp. a large protruding belly.
مشابه: belly

• potbelly, tummy, belly; abdomen, stomach
if a man has a paunch, he has a fat stomach.

مترادف و متضاد

شکم (اسم)
abdomen, belly, tummy, womb, gut, bowel, gorge, bulge, breadbasket, paunch, maw

امعاء (اسم)
intestine, paunch

محتویات شکم (اسم)
paunch

در شکم ریختن (فعل)
paunch

large stomach


Synonyms: abdomen, belly, bulge, epigastrium, fat, gut, potbelly, spare tire, tummy


Antonyms: sleekness


جملات نمونه

1. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch
آنقدر آبجو خورده است که دارد شکم به هم می زند.

2. He finished his dessert and patted his paunch.
[ترجمه ترگمان]او دسر خود را تمام کرد و شکم او را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]او دسر خود را به پایان رساند و زگیل خود را تکه تکه کرد

3. The driver had a paunch hanging over his belt.
[ترجمه ترگمان]راننده شکم داشت و شکم خود را چسبیده بود
[ترجمه گوگل]راننده بر روی کمربندش آویزان بود

4. To operate this machine, you must have a paunch and wear green pants.
[ترجمه ترگمان]برای راه اندازی این دستگاه باید شکم داشته باشید و شلوار سبز بپوشید
[ترجمه گوگل]برای استفاده از این دستگاه، شما باید یک جوراب شلواری و شلوار سبز داشته باشید

5. Peering over the rim of his paunch, he could see a hard-on.
[ترجمه ترگمان]با دقت بر لبه شکم او نگاه کرد و دید که به سختی می تواند آن را ببیند
[ترجمه گوگل]او می توانست از روی لبه چنگالش نگاه کند، می توانست سختی را ببیند

6. With his unruly beard and comfortable paunch he looked like a well-fed prophet.
[ترجمه ترگمان]با آن ریش انبوه و شکمی که به نظر می رسید، مانند a - به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]با ریش بی رحمانه و چاقو راحت، او مانند یک پیامبر به خوبی تغذیه می کرد

7. A horde of Goblins under Grom the Paunch pillaged eastern Ulthuan.
[ترجمه ترگمان]گروهی از Goblins تحت فرمان paunch the شرق Ulthuan را غارت کردند
[ترجمه گوگل]یک گروه ترکان و مغولان از Goblins تحت Grom The Paunch غارت شده از شرق Ulthuan

8. Wally crossed the mirrored lobby, sucking in his paunch as he caught sight of himself.
[ترجمه ترگمان]والی در سالن منعکس شد و در حالی که شکم خود را می مکید به نظر می رسید که دارد به خودش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]Wally عبور از لابی آینه، مکیدن در چنگال خود را به عنوان او چشم انداز خود را گرفت

9. His paunch bulged over a sash.
[ترجمه ترگمان]شکمش از یک کمربند بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]چنگال او بر روی یک دست ساخته شده است

10. Chang Baoning, a 40-year-old government bureaucrat with a paunch and purple-tinted eyeglasses, watched the scenery whirl by from a whisper-quiet cabin.
[ترجمه ترگمان]یک مامور دولتی ۴۰ ساله، یک مامور دولتی ۴۰ ساله با شکم و شکم قرمز رنگ به چشم می خورد و منظره اطراف را تماشا می کرد که از یک کابین آرام آرام دور شده بود
[ترجمه گوگل]چانگ Baoning، یک حکومت 40 ساله دولتی با عینک قرمز و بنفش رنگی، از یک کابین آرام زمزمه چشمپوشی را تماشا کرد

11. His once lean figure was developing a paunch.
[ترجمه ترگمان]اندام لاغر اندام او در حال توسعه شکم بود
[ترجمه گوگل]چهره ای که یک بار او را نابود کرد، در حال رشد بود

12. He was a man of medium height with paunch. His eyes shone with joy.
[ترجمه ترگمان]او مردی متوسط بود که شکم داشت چشمانش از شادی می درخشید
[ترجمه گوگل]او مردی با ابعاد متوسط ​​بود چشمان او با شادی درخشید

13. During the prison term, Paunch could be released on parole only under supervision.
[ترجمه ترگمان]در طول مدت حبس، paunch تنها تحت نظارت آزاد شد
[ترجمه گوگل]در طول مدت زندان، Paunch می تواند تنها تحت نظارت آزاد شود

14. He had a paunch blackened teeth and the raspy cough of an avid smoker and he never stopped watching even when he allowed himself a cigarette smoking a cheap brand named after the city itself.
[ترجمه ترگمان]دندان های سیاه شده و سرفه های خشک سیگاری داشت و حتی وقتی سیگار می کشید که به خودش اجازه می داد سیگار ارزان قیمت تری را که به نام خود شهر نامگذاری شده بود، سیگار بکشد
[ترجمه گوگل]او یک دندان سیاه و سفید داشت و یک سرفه سرسبز سیگاری مشتاق داشت و هرگز تماشا را متوقف نمی کرد، حتی زمانی که او مجاز به سیگار کشیدن یک نام تجاری ارزان با نام شهر شد

He has been drinking so much beer that he is developing a paunch.

آن‌قدر آبجو خورده است که دارد شکم به‌هم می‌زند.


پیشنهاد کاربران

A fat stomach on a man

شکم ( بزرگ و بیرون زده باشد ) در آقایان


کلمات دیگر: