1. he has been drinking so much beer that he is developing a paunch
آنقدر آبجو خورده است که دارد شکم به هم می زند.
2. He finished his dessert and patted his paunch.
[ترجمه ترگمان]او دسر خود را تمام کرد و شکم او را نوازش کرد
[ترجمه گوگل]او دسر خود را به پایان رساند و زگیل خود را تکه تکه کرد
3. The driver had a paunch hanging over his belt.
[ترجمه ترگمان]راننده شکم داشت و شکم خود را چسبیده بود
[ترجمه گوگل]راننده بر روی کمربندش آویزان بود
4. To operate this machine, you must have a paunch and wear green pants.
[ترجمه ترگمان]برای راه اندازی این دستگاه باید شکم داشته باشید و شلوار سبز بپوشید
[ترجمه گوگل]برای استفاده از این دستگاه، شما باید یک جوراب شلواری و شلوار سبز داشته باشید
5. Peering over the rim of his paunch, he could see a hard-on.
[ترجمه ترگمان]با دقت بر لبه شکم او نگاه کرد و دید که به سختی می تواند آن را ببیند
[ترجمه گوگل]او می توانست از روی لبه چنگالش نگاه کند، می توانست سختی را ببیند
6. With his unruly beard and comfortable paunch he looked like a well-fed prophet.
[ترجمه ترگمان]با آن ریش انبوه و شکمی که به نظر می رسید، مانند a - به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]با ریش بی رحمانه و چاقو راحت، او مانند یک پیامبر به خوبی تغذیه می کرد
7. A horde of Goblins under Grom the Paunch pillaged eastern Ulthuan.
[ترجمه ترگمان]گروهی از Goblins تحت فرمان paunch the شرق Ulthuan را غارت کردند
[ترجمه گوگل]یک گروه ترکان و مغولان از Goblins تحت Grom The Paunch غارت شده از شرق Ulthuan
8. Wally crossed the mirrored lobby, sucking in his paunch as he caught sight of himself.
[ترجمه ترگمان]والی در سالن منعکس شد و در حالی که شکم خود را می مکید به نظر می رسید که دارد به خودش نگاه می کند
[ترجمه گوگل]Wally عبور از لابی آینه، مکیدن در چنگال خود را به عنوان او چشم انداز خود را گرفت
9. His paunch bulged over a sash.
[ترجمه ترگمان]شکمش از یک کمربند بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]چنگال او بر روی یک دست ساخته شده است
10. Chang Baoning, a 40-year-old government bureaucrat with a paunch and purple-tinted eyeglasses, watched the scenery whirl by from a whisper-quiet cabin.
[ترجمه ترگمان]یک مامور دولتی ۴۰ ساله، یک مامور دولتی ۴۰ ساله با شکم و شکم قرمز رنگ به چشم می خورد و منظره اطراف را تماشا می کرد که از یک کابین آرام آرام دور شده بود
[ترجمه گوگل]چانگ Baoning، یک حکومت 40 ساله دولتی با عینک قرمز و بنفش رنگی، از یک کابین آرام زمزمه چشمپوشی را تماشا کرد
11. His once lean figure was developing a paunch.
[ترجمه ترگمان]اندام لاغر اندام او در حال توسعه شکم بود
[ترجمه گوگل]چهره ای که یک بار او را نابود کرد، در حال رشد بود
12. He was a man of medium height with paunch. His eyes shone with joy.
[ترجمه ترگمان]او مردی متوسط بود که شکم داشت چشمانش از شادی می درخشید
[ترجمه گوگل]او مردی با ابعاد متوسط بود چشمان او با شادی درخشید
13. During the prison term, Paunch could be released on parole only under supervision.
[ترجمه ترگمان]در طول مدت حبس، paunch تنها تحت نظارت آزاد شد
[ترجمه گوگل]در طول مدت زندان، Paunch می تواند تنها تحت نظارت آزاد شود
14. He had a paunch blackened teeth and the raspy cough of an avid smoker and he never stopped watching even when he allowed himself a cigarette smoking a cheap brand named after the city itself.
[ترجمه ترگمان]دندان های سیاه شده و سرفه های خشک سیگاری داشت و حتی وقتی سیگار می کشید که به خودش اجازه می داد سیگار ارزان قیمت تری را که به نام خود شهر نامگذاری شده بود، سیگار بکشد
[ترجمه گوگل]او یک دندان سیاه و سفید داشت و یک سرفه سرسبز سیگاری مشتاق داشت و هرگز تماشا را متوقف نمی کرد، حتی زمانی که او مجاز به سیگار کشیدن یک نام تجاری ارزان با نام شهر شد