1. As you ride past in a train, you have the unique feeling that houses and trees are receding.
هنگامی که سوار قطار هستید این احساس بی نظیر را دارید که خانه ها و درختان دارند به عقب می روند
2. Mr. Ranford's beard conceals his receding chin.
ریش های آقای رانفورد چانه ی تورفته اش را مخفی می کند
3. Always cautious, Mr. Camhi receded from his former opinion.
آقای کامهی که همیشه محتاط است,از عقیده ی پیشین خود دست کشید
4. to recede from a promise
قول خود را پس گرفتن
5. childhood memories gradually recede
خاطرات کودکی کم کم زدوده می شود.
6. The mountain peaks recede into the distance as one leaves the shore.
[ترجمه ترگمان]قله های کوه به فاصله یک برگ از ساحل به سمت فاصله حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]قله های کوه به همان اندازه که ساحل را ترک می کند، از بین می رود
7. The flood waters finally began to recede in November.
[ترجمه ترگمان]سیل در نهایت در ماه نوامبر شروع به کاهش کرد
[ترجمه گوگل]آبهای سیلاب در ماه نوامبر افتتاح شد
8. In fact, Hugh had seemed to recede further and further into the distance with every step she took.
[ترجمه ترگمان]در واقع، هیو به نظر می رسید که با هر گامی که برمی داشت دورتر و دورتر می شد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، هیو به نظر می رسید بیشتر و بیشتر به دور از هر گامی که او گرفت، کاهش پیدا کرد
9. Cool colors recede, increasing the sense of depth.
[ترجمه ترگمان]رنگ های سرد خم می شوند و حس عمق را افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]رنگ های خنثی کاهش می یابد، افزایش عمق را افزایش می دهد
10. As the waters recede, their spawning tunnels can be seen in serried rows in the flood bank.
[ترجمه ترگمان]همانطور که آب فرو می رود، تونل های تخم ریزی آن ها را می توان در صفوف متراکم در ساحل سیل مشاهده کرد
[ترجمه گوگل]همانطور که آب کاهش می یابد، تونل های تخمینی آنها را می توان در ردیف های سخت در بانک سیل دیده می شود
11. In the evenings, when I am apt to recede to a withdrawn vacancy, she will come to stroke my hand.
[ترجمه ترگمان]شب ها، وقتی که من عادت دارم که به جای خالی عقب بنشینم، او می آید دستم را نوازش کند
[ترجمه گوگل]در شب، زمانی که من معتقد به عقب نشینی به جای خالی بیرون می آیم، او دست من را سیر می کند
12. She felt the room recede sharply then start to whirl around her head.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که اتاق به سرعت عقب می نشیند و سرش را به اطراف می چرخاند
[ترجمه گوگل]او احساس کرد اتاق به شدت کاهش می یابد و سپس شروع به چرخش در اطراف سر او
13. Even when the waters recede, the town will count on aid from the World Food Programme for at least three months.
[ترجمه ترگمان]حتی وقتی که آب فرو می نشیند، شهر به مدت حداقل سه ماه از برنامه جهانی غذا کمک خواهد کرد
[ترجمه گوگل]حتی زمانی که آب از بین می رود، این شهر حداقل برای سه ماه از کمک جهانی برنامه غذا استفاده می کند
14. This time the wave didn't recede, this time it built, went on building, higher and higher.
[ترجمه ترگمان]این بار موج از بین نرفت، این بار ساخت، بالا و بالاتر رفت
[ترجمه گوگل]این بار موج را از دست ندهید، این بار آن را ساخته، رفت و در ساختمان، بالاتر و بالاتر
15. Until the waters recede, California officials said they can not assess damage.
[ترجمه ترگمان]مقامات کالیفرنیا می گویند تا زمانی که آب ها فرو نروند، مقامات کالیفرنیا می گویند که نمی توانند آسیب را ارزیابی کنند
[ترجمه گوگل]تا زمانی که آب از بین برود، مقامات کالیفرنیا اعلام کردند که نمیتوانند آسیب را ارزیابی کنند
16. Hoomey and Nails heard its engine recede into the distance.
[ترجمه ترگمان]Hoomey و ناخن ها صدای موتور آن را به فاصله دور شنیدند
[ترجمه گوگل]Hoomey و Nails موتور موتور را از راه دور شنیدند
17. They will never recede like a xylophone.
[ترجمه ترگمان]اونا هیچوقت مثل a حرف نمیزنن
[ترجمه گوگل]آنها هرگز مانند یک زایلوفون عقب نشینی نمی کنند