کلمه جو
صفحه اصلی

rancher


معنی : گله دار، چوپان، دام دار
معانی دیگر : صاحب مزرعه بزرگ، مالک رنچ، گاوچران، کابوی، مالدار، ranchero جنوب امر

انگلیسی به فارسی

(ranchero) (جنوب آمریکا) دام دار، گله دار، چوپان


خرگوش، گله دار، چوپان، دام دار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who raises cattle, horses, or the like on a ranch or on the open range.

• employee of a ranch, cattle farmer, one who raises livestock on a ranch
a rancher is someone who owns or manages a ranch.

مترادف و متضاد

گله دار (اسم)
cowman, rancher, herdsman, ranchero, ranchman

چوپان (اسم)
herder, rancher, herdsman, ranchero, shepherd, pastor, neatherd, sheepherder

دامدار (اسم)
rancher, ranchero, ranchman

جملات نمونه

1. The rancher must always be on guard against the dangers that nature can create.
[ترجمه ترگمان]The باید همواره مراقب خطراتی باشد که طبیعت می تواند ایجاد کند
[ترجمه گوگل]گاو نر همیشه باید در برابر خطراتی که طبیعت می تواند ایجاد کند، محافظت کند

2. Instead, the rancher left the horses to starve.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، the اسب ها را از گرسنگی رها کرد
[ترجمه گوگل]در عوض، گله دار اسب ها را به گرسنگی ترک کرد

3. A rancher who heard the deluge coming loaded his family in his truck and began to dash to safety.
[ترجمه ترگمان]یک مزرعه دار که صدای طوفان را شنید، خانواده اش را در وانت خود پر کرد و به جای امنی رفت
[ترجمه گوگل]یک خرگوش که صدای باران را می شنید، خانواده اش را در کامیون خود بارگذاری می کرد و به ایمنی شروع می کرد

4. Under law, a rancher may obtain a permit to kill a lion that is attacking his livestock.
[ترجمه ترگمان]تحت قانون، a ممکن است مجوز کشتن یک شیر را که به احشام او حمله می کند، به دست آورد
[ترجمه گوگل]طبق قانون، دامدار ممکن است مجوز بگیرد تا شیری را که به دام دام می زند، بکشد

5. Colorado rancher Atticus Cody lost his wife years ago in a car accident.
[ترجمه ترگمان]کلرادو، آتیکوس، همسرش را سال ها پیش در یک تصادف رانندگی از دست داد
[ترجمه گوگل]آتلکسوس کودی، کلمبیا، کلمبیا سالها پیش در یک حادثه رانندگی از دست داد

6. Taken in and taught by rancher Turnstall, he turns into a raging avenger when Turnstall is shot.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که by Turnstall به او یاد داده بود، در حالی که Turnstall تیر خورده است، به یک انتقام کشنده تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که Turnstall شلیک می شود، توسط ترونستل برده شده و به آن آموزش داده می شود، او تبدیل به یک انتقام آزار دهنده می شود

7. The rancher, Darli Alves da Silva will now face a retrial.
[ترجمه ترگمان]The، Darli Alves دا سیلوا اکنون با محاکمه مجدد مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]مزرعه دارالی آلوس دا سیلوا اکنون با دادگاه مجدد مواجه خواهد شد

8. He told the rancher he wanted a place where he could develop as an artist, and Shipp provided it.
[ترجمه ترگمان]به rancher گفت که می خواهد جایی را بیابد که بتواند به عنوان یک هنرمند رشد کند، و Shipp آن را تامین کرد
[ترجمه گوگل]او به مزرعه گفت که او می خواست جایی که او بتواند به عنوان یک هنرمند توسعه دهد، و Shipp آن را ارائه می دهد

9. Ed enjoys the solitary life of a rancher.
[ترجمه ترگمان]اد از زندگی منزوی یک دامداری لذت می برد
[ترجمه گوگل]اد از زندگی انفرادی یک مزرعه لذت می برد

10. Lizzie shortly would marry her rancher, and before she was through would give Buster five brothers and sisters.
[ترجمه ترگمان]لیزی به زودی با her ازدواج می کرد، و قبل از این که او از بین برود، پنج برادر و برادر می داد
[ترجمه گوگل]لیزری به زودی با تربیتش ازدواج می کند و قبل از اینکه او را ببرد، پنج برادر و خواهر را بسکر می دهد

11. What was the sense of every rancher enclosing his land with a barbed-wire fence?
[ترجمه ترگمان]این چه جور دامداری بود که زمین او را با حصار خاردار احاطه کرده بود؟
[ترجمه گوگل]معنی هر روستایی که سرزمینش را با حصار سیم خاردار میداند چیست؟

12. When the rancher spends that 8 hours producing potatoes, she spends 8 hours less producing meat.
[ترجمه ترگمان]وقتی the این ۸ ساعت را صرف تولید سیب زمینی می کند، ۸ ساعت وقت صرف تولید گوشت می کند
[ترجمه گوگل]وقتی خرگوش هشت ساعت تولید سیب زمینی را صرف می کند، 8 ساعت کمتر تولید گوشت را صرف می کند

13. Loss of livestock left the rancher bankrupt.
[ترجمه ترگمان]لرد لاس احشام را ورشکست کرده
[ترجمه گوگل]از دست دادن حیوانات مزرعه را ورشکست کرد

14. Another rancher, Herf Ingersoll, appeared in Marlborough print ads throughout the 1970's.
[ترجمه ترگمان]Another، Herf Ingersoll، در تبلیغات چاپی مارلبره در دهه ۱۹۷۰ ظاهر شد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از مزرعهداران، هرف Ingersoll، در سالهای 1970 در تبلیغات چاپ مارلبورو ظاهر شد


کلمات دیگر: