کلمه جو
صفحه اصلی

salivary


معنی : بزاقی، خدو اور
معانی دیگر : وابسته به آب دهان، خیوی، خدویی

انگلیسی به فارسی

بزاق، بزاقی، خدو اور


انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to saliva; producing saliva

مترادف و متضاد

بزاقی (صفت)
salivary

خدو اور (صفت)
salivary

جملات نمونه

1. salivary gland
غده بزاقی

2. salivary gland
غده ی خدویی

3. The snake's venom glands are modified salivary glands, and the venom modified saliva.
[ترجمه ترگمان]غده های زهر مار غدد لنفاوی را اصلاح می کنند و the modified را اصلاح می کنند
[ترجمه گوگل]غدد درون زخم مار غدد بزاقی اصلاح شده و بزاق اصلاح شده سم است

4. The venom glands are modified salivary glands located in the lower jaws.
[ترجمه ترگمان]غدد زهر دارای غدد salivary هستند که در فک پایینی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]غدد سمی غده بزرگی است که در فک پایین قرار دارد

5. I had great smell, excellent salivary glands, powerful tear ducts, and the vision of an old mole.
[ترجمه ترگمان]بوی خوبی به مشام می رسید، غدد لنفاوی عالی و مجرای اشک پر قدرت و تصویر یک جاسوس پیر
[ترجمه گوگل]بوی بزرگی داشتم، غدد بزاقی بزرگی، مجاری اشکی قوی و چشم انداز یک مول قدیمی داشتم

6. I the past two years, three cases of salivary duct carcinoma were treated and the clinical features, pathological characteristics and therapy were discussed.
[ترجمه ترگمان]در دو سال گذشته، سه مورد از carcinoma لوله salivary تحت درمان قرار گرفته و ویژگی های بالینی، ویژگی های pathological و درمان مورد بحث قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]من در دو سال گذشته، سه مورد از سرطان کانال بزاقی درمان شد و ویژگی های بالینی، ویژگی های پاتولوژی و درمان مورد بحث قرار گرفت

7. Objective : Malignant myoepithelioma (MME) of salivary gland, also known as myoepithelial carcinoma, is rare and its biologic behavior has not been clarified entirely .
[ترجمه ترگمان]هدف: Malignant myoepithelioma (MME)از غده salivary که به carcinoma myoepithelial نیز مشهور است نادر است و رفتار بیولوژیکی آن کاملا روشن نشده است
[ترجمه گوگل]هدف: میوپی تلیوم بدخیم (MME) غدد بزاقی، که به عنوان کارسینوم میئوپی تیلویی شناخته می شود، نادر است و رفتار بیولوژیک آن به طور کامل مشخص نشده است

8. The submandibular salivary gland is a main organ to secrete the epidermal growth factor(EGF).
[ترجمه ترگمان]غده submandibular submandibular یک اندام اصلی است که عامل رشد epidermal (EGF را ترشح می کند
[ترجمه گوگل]غده غدد درون غده فوقانی یک عضو اصلی برای ترشح عامل رشد اپیدرمی (EGF) است

9. Methods 147cases of common tumor of salivary gland, confirmed by needle aspiration cytodiagnosis were retrospectively analyzed and compared with findings from histopathology.
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۴۷ مورد تومور در غده salivary، تایید شده توسط اشتیاق needle به صورت گذشته نگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با یافته های حاصل از histopathology مقایسه شد
[ترجمه گوگل]روشها 147 مورد تومور معمولی غدد بزاق، که توسط تشخیص سیتواسپیراسیون سوزن تایید شده بودند، به صورت گذشتهنگرانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و با یافته های هیستوپاتولوژی مقایسه شدند

10. Malignant salivary gland tumors are uncommon and demonstrate wide diversity of histopathological types and biological behaviors.
[ترجمه ترگمان]تومورهای غده salivary salivary غیر معمول هستند و تنوع گسترده ای از انواع مختلف histopathological و رفتارهای زیستی را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]تومورهای بدخیم غدد بزاقی غیر معمول هستند و تنوع وسیعی از انواع هیستوپاتولوژیک و رفتارهای بیولوژیکی را نشان می دهند

11. Proliferation of lymphocytes in lacrimal and salivary glands may cause bilateral painless enlargement.
[ترجمه ترگمان]گسترش lymphocytes در اشکی و غدد salivary ممکن است باعث بزرگ شدن درد و رنج دو جانبه شود
[ترجمه گوگل]تکثیر لنفوسیت ها در غدد بزاقی و بزاق ممکن است باعث افزایش بی درد دو طرفه شود

12. Russian physiologist who observed conditioned salivary responses in dogs ( 1849 - 1936 ).
[ترجمه ترگمان]physiologist روسی که واکنش های شرطی مشروط را در سگ ها مشاهده کرد (۱۸۴۹ - ۱۹۳۶)
[ترجمه گوگل]فیزیولوژیست روسی که پاسخ سلیج خوراکی را در سگ مشاهده کرد (1849 - 1936)

13. Results Initial symptoms of salivary carcinosarcoma were ache and tumidness of face.
[ترجمه ترگمان]نتایج اولیه حاکی از آن بود که علائم اولیه of درد و ناراحتی صورت دارند
[ترجمه گوگل]نتایج: علائم اولیه کارسینوآارکوم بزاق در معرض درد و تنگی صورت بود

14. Immunohistological investigation shows the same changes in the gastrointestinal mucosa as seen in the salivary glands.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات Immunohistological نیز همان تغییرات دستگاه گوارش را نشان می دهد که در غدد salivary دیده می شوند
[ترجمه گوگل]تحقیقات ایمونولوژیستی تغییرات مشابهی در مخاطی دستگاه گوارش نشان می دهد که در غدد بزاقی دیده می شود

salivary gland

غده‌ی خدویی


پیشنهاد کاربران

بزاقی


کلمات دیگر: