1. Families were therefore nuclear and patriarchal and only one son inherited the patrimony.
[ترجمه ترگمان]بنابراین خانواده ها هسته ای و سالار بودند و تنها یک پسر ارث را به ارث برده بود
[ترجمه گوگل]خانواده ها به این ترتیب هسته ای و پدرسالاری بودند و تنها یک پسر وطن را به ارث برده بود
2. The patriarchal structure of most families reinforces the integration of the whole unit.
[ترجمه ترگمان]ساختار پدرسالارانه اغلب خانواده ها یکپارچگی کل واحد را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]ساختار پدرسالاری اکثر خانواده ها ادغام کل واحد را تقویت می کند
3. This explains why patriarchal legal codes sometimes ostracize and punish the victim of rape as much as the rapist.
[ترجمه ترگمان]این امر توضیح می دهد که چرا کده ای قانونی پدرسالاری گاهی اوقات قربانی تجاوز را مجازات می کنند و قربانی تجاوز را به اندازه متجاوز تنبیه می کنند
[ترجمه گوگل]این امر توضیح می دهد که چرا قوانین پدرسالار حقوقی گاهی اوقات مجازات می کنند و مجازات قربانی تجاوز به اندازه متجاوز می شوند
4. The one-sided patriarchal system is dying, and to cling to it is now a psychic sin.
[ترجمه ترگمان]سیستم پدرسالارانه یک جانبه در حال احتضار است و چسبیدن به آن هم اکنون یک گناه روانی است
[ترجمه گوگل]سیستم پدرسالاری یک طرفه در حال مرگ است و در حال حاضر گناه روانی است
5. The patriarchal principle surrendered class solidarity to myopia and minimalism.
[ترجمه ترگمان]اصل پدرسالارانه، اتحاد طبقاتی را به myopia و مینیمالیسم واگذار کرد
[ترجمه گوگل]اصل پدرسالاری تساوی همبستگی طبقاتی را با نزدیک بینی و مینیمالیسم تلقی کرد
6. To many feminists, marriage is an inherently patriarchal institution.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از feminists، ازدواج یک موسسه ذاتا پدرسالاری است
[ترجمه گوگل]ازدواج از بسیاری از فمینیستها یک نهاد ذاتا پدرسالار است
7. Taking the patriarchal code literally, however, gives Kelly Flinn a free ride on coveting.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با در نظر گرفتن این قانون پدرسالارانه به کلی یک سواری رایگان در coveting می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، استفاده از کد پدرسالاری به معنای واقعی کلمه، به کلیفیلن می دهد که به طور رایگان در حال گشت و گذار است
8. Many of these taboos derive from patriarchal societies taking the power of women and turning it on its head.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از این تابو از جوامع پدرسالارانه به دست می آیند و قدرت زنان را می گیرند و آن را به سر می برند
[ترجمه گوگل]بسیاری از این تابوها از جوامع مردسالارانه به دست می آیند که قدرت زنان را در بر می گیرند و آن را در سر خود قرار می دهند
9. Patriarchal religion is built on many millennia of repressed fear of the power of female bodily processes.
[ترجمه ترگمان]دین Patriarchal در هزاران سال از ترس سرکوب شده نیروی جسمی زنان ساخته شده است
[ترجمه گوگل]دین پدرسالاری براساس هزاران سال از ترس سرکوب شده از قدرت فرایندهای بدن زن ساخته شده است
10. Some patriarchal cultures have done exactly that.
[ترجمه ترگمان]برخی از فرهنگ های پدرسالاری دقیقا همین کار را کرده اند
[ترجمه گوگل]برخی از فرهنگ های پدرسالاری دقیقا همین کار را کرده اند
11. It is an overwhelmingly patriarchal society, where women still curtsy to men.
[ترجمه ترگمان]این یک جامعه کاملا patriarchal که در آن زنان هنوز به مردها تعظیم می کنند
[ترجمه گوگل]این یک جامعه پدرسالارانه است که در آن زنان هنوز هم مردان هستند
12. There was of course nothing new in a patriarchal family structure based on the subordination of women and children.
[ترجمه ترگمان]البته هیچ چیز جدیدی در ساختار خانواده پدرسالارانه بر پایه تبعیت زنان و کودکان وجود نداشت
[ترجمه گوگل]البته هیچ چیز جدیدی در ساختار خانواده پدرسالارانه بر اساس وابستگی زنان و کودکان وجود ندارد
13. They're young and poor and the patriarchal culture they inherit and the conspicuous consumption of their contemporaries sanctions their irresponsibility.
[ترجمه ترگمان]آن ها جوان و فقیر هستند و فرهنگ پدرسالارانه که آن ها به ارث می برند و مصرف آشکار contemporaries، بی مسئولیتی خود را محدود می کنند
[ترجمه گوگل]آنها جوان و فقیر و فرهنگ پدرسالارانه هستند که آنها به ارث می برند و مصرف آشکار از معاصران آنها تحریم های خود را بدون مسئولیت
14. Like women in patriarchal societies, Demeter is powerless to wage war against Olympus.
[ترجمه ترگمان]Demeter مثل زنان در جوامع پدرسالارانه، powerless به جنگ با اولمپ است
[ترجمه گوگل]دمتر، مانند زنان در جوامع پدرسالار، قادر به جنگ علیه المپوس نیست