کلمه جو
صفحه اصلی

ratable


معنی : مشمول مالیات، قابل تقویم، نرخ بردار
معانی دیگر : قابل تخمین یا سنجش، برآورد پذیر، ارزیابی پذیر، نسبی، بر حسب درصد یا نسبت، rateable مشمول مالیات، نر  بردار

انگلیسی به فارسی

( rateable ) مشمول مالیات، قابل تقویم، نرخ بردار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: ratably (adv.), ratability (n.), ratableness (n.)
(1) تعریف: capable of being rated, appraised, or assessed.

(2) تعریف: relative or proportional.

• can be rated, estimable, can be evaluated, can be assessed

مترادف و متضاد

مشمول مالیات (صفت)
ratable, taxable, rateable

قابل تقویم (صفت)
ratable, rateable

نرخ بردار (صفت)
ratable, rateable


کلمات دیگر: