کلمه جو
صفحه اصلی

tarsal


معنی : استخوان قوزک پا، وابسته بقوزک پا، مچ پایی
معانی دیگر : (کالبد شناسی)، استخوان مچ پا، مچ پا، قوزک پا، قوزکی

انگلیسی به فارسی

وابسته بقوزک پا، مچ پایی، استخوان قوزک پا


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, near, or having to do with the tarsus of the foot or the tarsus of the eyelid.
اسم ( noun )
• : تعریف: a tarsal bone, joint, or cartilage.

• ankle bone
of the ankle

مترادف و متضاد

استخوان قوزک پا (اسم)
tarsus, tarsal

وابسته ب قوزک پا (صفت)
tarsal

مچ پایی (صفت)
tarsal

جملات نمونه

1. Generally, the tarsal canal artery was somewhat smaller than the deltoid branch and the tarsal sinus artery.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، سرخرگ کانال tarsal تا حدی کوچک تر از شاخه deltoid و سرخرگ سینوس tarsal بود
[ترجمه گوگل]به طور کلی، شریان کانال tarsal تا حدودی کوچکتر از شاخه دلتوئید و شریان سینوس تارسال است

2. Conclusion The Self-nasal septal cartilage with mucosa restored tarsal plate coloboma of eyelid malignant tumor is convenience and less lesion reconstruction operation of eyelid.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری غضروف بینی Self بینی با مخاط بازیابی بشقاب tarsal بر روی یک تومور بدخیم، راحتی و عمل بازسازی کم تر پلک چشم است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: غضروف سپتوم بینی بینی با مخاط مخاطب بازسازی کولبومای تاراسال پلیمر تومور بدخیم پلک، عملکرد بازسازی ضایعه پلک است

3. The tarsal joints, ankle joint line, and subtalar joints, should all be palpated for tenderness.
[ترجمه ترگمان]اتصالات tarsal، خط مفصل مچ پا، و مفاصل subtalar باید به خاطر لطافت و مهربانی مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]مفاصل تناسلی، خط مفاصل مچ پا و مفاصل متخلخل، باید برای لمس حساسیت پرده برداری شود

4. Conclusions In child outpatient with tarsal cyst, pre - operation and during operation nursing are the key for the operation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری در کودک سرپایی با کیست tarsal، پیش از عملیات و در طول عملیات پرستاری کلید عملیات است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری در کودکان سرپایی با کیست tarsal، قبل از عمل و در حین عمل، پرستاری کلیدی برای عملکرد است

5. Objective To observe the effects and safety of reconstruction of posterior eyelid (tarsal conjunctiva) defect with hard palate mucosa grafts.
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده اثرات و ایمنی of پلک چشم (tarsal conjunctiva)با پیوند هارد mucosa mucosa
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات و ایمنی بازسازی پلک های خلفی (تنگال ملانین) با ضایعات مخاطی سخت

6. Usually, the tarsal canal artery arises from the medial plantar artery, and the deltoid branch from the posterior tibial artery alone.
[ترجمه ترگمان]معمولا سرخرگ کانال tarsal از سرخرگ مرکزی کف پا و شاخه deltoid از سرخرگ پشتی عقبی جدا می شود
[ترجمه گوگل]معمولا، شریان کانال تناسلی، از شریان Medial plantar و شاخه دلتوئید از شریان تابیال خلفی به تنهایی بوجود می آید

7. The interosseous talocalcaneal ligament and arteries and veins of tarsal sinus were also observed.
[ترجمه ترگمان]The interosseous interosseous و arteries و veins of نیز مشاهده شد
[ترجمه گوگل]رگهای تالوالکاینال و شریانها و رگهای سینوس تارسال نیز مشاهده شد

8. Conclusion It was effective to resuture the lower eyelid retractor to tarsal plate and resect the measurable lower eyelid skin to correct senile entropion and had a low recurrence rate.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری موثر بود که پلک پایینی پلک پایینی را به بشقاب tarsal resuture و پوست پلک پایینی قابل اندازه گیری را برای اصلاح سیستم عصبی پیر و پیری کاهش داد و نرخ recurrence پایینی داشت
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: برای رقیق کردن پلکان پلک پایین به تارزان و باز کردن پوست قابل اندازه گیری پوست پلک مرکب به منظور اصلاح آنتروپی سالخورده و کاهش میزان عود مجدد موثر بود

9. This study provides an anatomical basis for clinical diagnosis and treatment of tarsal sinus syndrome.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه مبنایی تشریحی برای تشخیص بالینی و درمان سندرم سینوزیت فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این مطالعه یک پایگاه تشریحی برای تشخیص بالینی و درمان سندرم سندرم تارسال است

10. Slit-lamp examination revealed severe papillary and follicular reaction surrounding a movable subconjunctival mass on the left upper tarsal conjunctiva.
[ترجمه ترگمان]بررسی لامپ slit نشان داد که واکنش شدید papillary و follicular حول یک توده متحرک قابل انتقال در سمت چپ بالا conjunctiva conjunctiva نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]بررسی لکه لامپ نشان داد واکنش شدید پاپیلر و فولیکولار در اطراف یک توده زیر حرکات متحرک در بالون تنگال سمت چپ بالا سمت چپ

11. On examination, chalazions appear as single, firm, nontender nodules deep within the lid or tarsal plate (shown).
[ترجمه ترگمان]در امتحان، chalazions به صورت گره های تک، محکم، nontender در عمق در در و یا صفحه نمایش ظاهر می شوند (نشان داده شده)
[ترجمه گوگل]در معاینه، chalazions به عنوان یک گره یکپارچه، مستحکم و غیرقابل نفوذ در داخل درب یا ورق تارسال ظاهر می شود (نشان داده شده)

12. Objective : To provide anatomic basis for the treatment of tarsal tunnel syndrome and heel pain.
[ترجمه ترگمان]هدف: فراهم کردن اساس کالبدی برای درمان سندرم تونل tarsal و درد پاشنه
[ترجمه گوگل]هدف ارائه مبنای تشریحی برای درمان سندرم تونل تارسال و درد پاشنه

13. Calcaneus the bone fracture is the clinical most common one kind of tarsal bone bone fracture, approximately composes the complete tarsal bone bone fracture 60%.
[ترجمه ترگمان]در شکستگی های استخوان، شکستگی استخوان شایع ترین نوع شکستگی استخوان استخوان tarsal است که تقریبا ۶۰ درصد شکستگی استخوان استخوان tarsal را می سازد
[ترجمه گوگل]Calcaneus شکستگی استخوان یکی از شایعترین انواع شایع در شکستگی استخوان استخوان تارسال است که در حدود 60٪ شکستن استخوان استخوان تارسال را تشکیل می دهد

14. Results MRI can visualize inflammatory, degenerative and traumatic changes in the small tarsal sinus.
[ترجمه ترگمان]نتایج MRI می توانند باعث ایجاد تغییرات التهابی، فاسد و مخرب در سینوس خاره ای کوچک شوند
[ترجمه گوگل]نتایج MRI می تواند تغییرات التهابی، دژنراتیو و آسیب دیدگی در سینوس ترسال کوچک را تجسم نماید

پیشنهاد کاربران

tarsal ( پزشکی )
واژه مصوب: مچ‏پایی
تعریف: مربوط به استخوان های مچ پا یا واقع در آن


کلمات دیگر: