1. "Too scary for you?" he mocked softly.
[ترجمه ب گنج جو] زیر لب با تمسخر گفت: مطمئن ، برات خیلی تکون دهندس.
[ترجمه ترگمان]برای تو خیلی ترسناکه؟ او به نرمی خر خر کرد
[ترجمه گوگل]برای شما خیلی ترسناک است؟ او آرام فریاد زد
2. He looks scary but he's really a gentle giant.
[ترجمه محسن توکلی] اوظاهرأ ترسناک امادرحقیقت یک غول بی آزار است,
[ترجمه ترگمان]او ترسناک به نظر می رسد، اما او واقعا یک غول آرام است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد ترسناک اما او واقعا یک غول ملایم است
3. I think prison is going to be a scary thing for Harry.
[ترجمه ب گنج جو] فکر کنم یواش یواش زندان داره میره برا هری چیز ترسناکی بشه.
[ترجمه ترگمان]به نظر من زندون برای هری چیز وحشتناکی خواهد بود
[ترجمه گوگل]فکر می کنم زندان هری به یک چیز ترسناک تبدیل شده است
4. The future is scary but you can't just run to the past cause it's familiar.
[ترجمه ترگمان]آینده ترسناک است، اما شما نمی توانید فقط به گذشته فرار کنید چون آشنا است
[ترجمه گوگل]آینده ترسناک است، اما شما نمی توانید به علت آن آشنا شوید
5. Voyeurs are scary, but they are usually harmless.
[ترجمه ترگمان]voyeurs ترسناک هستند، اما معمولا بی ضرر هستند
[ترجمه گوگل]Voyeurs ترسناک هستند، اما آنها معمولا بی ضرر هستند
6. The scary story made his flesh creep .
[ترجمه ترگمان] داستان ترسناک باعث شد گوشت تنش مورمور بشه
[ترجمه گوگل]داستان ترسناک باعث خزش بدنش شد
7. It was kind of scary, like.
[ترجمه ترگمان]یه جورایی ترسناک بود، مثل
[ترجمه گوگل]این نوع ترسناکی بود، مانند
8. The energy crisis is scary.
[ترجمه ترگمان]بحران انرژی ترسناک است
[ترجمه گوگل]بحران انرژی ترسناک است
9. There'ssomething very scary about him.
[ترجمه ترگمان] در موردش خیلی ترسناکه
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد او بسیار ترسناک است
10. The book is both scary and funny.
[ترجمه ترگمان]کتاب هم ترسناک و هم خنده دار است
[ترجمه گوگل]این کتاب هر دو ترسناک و خنده دار است
11. It was a really scary moment.
[ترجمه ترگمان]یه لحظه واقعا ترسناک بود
[ترجمه گوگل]این یک لحظه واقعا ترسناک بود
12. It was scary being all alone in a strange city.
[ترجمه ترگمان]تنها بودن در یک شهر عجیب و غریب بود
[ترجمه گوگل]ترسناک بودن تنها در یک شهر عجیب و غریب بود
13. However, the more scary his pronouncements, the bigger his budget became.
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرچه اعلامیه های او بیشتر ترسناک می شد بودجه او بیشتر می شد
[ترجمه گوگل]با این حال، سخنان او ترسناک تر بود، بودجه او بیشتر شد
14. For many, it may be too scary.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری ممکن است بسیار ترسناک باشد
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، ممکن است خیلی ترسناک باشد