کلمه جو
صفحه اصلی

ramshackle


معنی : نا پایدار، شل، متزلزل، لکنتی
معانی دیگر : شل و ول، لق لقو، فکسنی، زهوار در رفته، قراضه، بدخلق

انگلیسی به فارسی

متزلزل، ناپایدار، شل، لکنتی، بدخلق


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: poorly constructed or in disrepair; rickety.
مترادف: decrepit, dilapidated, jerry-built, rickety, shaky, tumble-down
مشابه: crumbling, run-down, tottering, unstable

- The refugees were living in ramshackle huts.
[ترجمه ترگمان] پناهندگان در کلبه های محقر زندگی می کردند
[ترجمه گوگل] پناهجویان در کلبه های شلوغ زندگی می کردند

• broken-down, rickety, dilapidated
a ramshackle building is badly made or in a very bad condition.

مترادف و متضاد

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

شل (صفت)
ramshackle, loose, slack, baggy, sleazy, limp, floppy, lax, lame, loppy, knock-kneed, solute

متزلزل (صفت)
unstable, ramshackle, insecure, instable, wavery, shaky, precarious, shaking, palsied, trembling, seismic, tottery

لکنتی (صفت)
ramshackle

falling apart; in poor condition


Synonyms: broken-down, crumbling, decrepit, derelict, dilapidated, flimsy, jerry-built, rickety, shabby, shaky, tottering, tumble-down, unfirm, unsafe, unsteady


Antonyms: good, nice, repaired, stable


جملات نمونه

1. a ramshackle old building
یک بنای قدیمی و سست بنیاد

2. They entered the shop, which was a curious ramshackle building.
[ترجمه ترگمان]وارد مغازه شدند که ساختمان ramshackle عجیبی بود
[ترجمه گوگل]آنها وارد مغازه شدند، که یک ساختمان شگفت انگیز بود

3. They joined with a ramshackle alliance of other rebels.
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک اتحاد متزلزل از شورشیان دیگر به هم پیوستند
[ترجمه گوگل]آنها با یک اتحاد شورشیان دیگر پیوستند

4. The opposition criticized the government's ramshackle economic policies.
[ترجمه ترگمان]اپوزیسیون از سیاست های متزلزل اقتصادی دولت انتقاد کرد
[ترجمه گوگل]اپوزیسیون سیاست های اقتصادی اقتصادی کشور را مورد انتقاد قرار داد

5. We need to reorganize this ramshackle system.
[ترجمه ترگمان]ما باید این سیستم زواردررفته را دوباره مرتب کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید این سیستم خرابکارانه را دوباره سازماندهی کنیم

6. Nailed over the doorway of the ramshackle clapboard frontage of the building was a large rectangular sign.
[ترجمه ترگمان]نمای عمارت سه طبقه عمارت، یک تابلوی بزرگ مستطیلی بود
[ترجمه گوگل]نشانه ای مستطیلی بزرگ بود که بر روی درهای خانه روبروی تخته سنگی قرار گرفته بود

7. It also is jeopardizing the transformation of this ramshackle beach hangout into a sparkling upscale resort.
[ترجمه ترگمان]این منطقه همچنین تبدیل این منطقه ویران ساحلی را به یک منطقه تفریحی در سطح بالا به خطر انداخته است
[ترجمه گوگل]این نیز به تغییر این پاتو شبیه ساز ساحلی به یک تفریح ​​پر زرق و برق درخشان تبدیل شده است

8. The ramshackle eight-seater at first did not take off because of a storm after which a pilot could not be found.
[ترجمه ترگمان]آن هشت صندلی زواردررفته در ابتدا به دلیل طوفانی که پس از آن یک خلبان را نمی توان یافت، خاموش شد
[ترجمه گوگل]در ابتدا هشت مامور رامساکلی به دلیل طوفانی که بعد از آن یک خلبان پیدا نشد، ابتدا ناپدید نشد

9. The trucks were so ramshackle that it was amazing they could move at all.
[ترجمه ترگمان]کامیون ها آنقدر ramshackle بودند که نمی توانستند حرکت کنند
[ترجمه گوگل]کامیون ها بسیار شلوغ بودند که شگفت انگیز بودند که می توانستند حرکت کنند

10. The University buildings were old, ramshackle and black with soot.
[ترجمه ترگمان]ساختمان های دانشگاه قدیمی، زواردررفته و سیاه بودند
[ترجمه گوگل]ساختمان های دانشگاهی قدیمی، رامشاکل و سیاه و سفید با دودکش بودند

11. The ramshackle Whitley Council negotiating machinery is the other reason why the ambulance workers have lost out.
[ترجمه ترگمان]دلیل دیگر این است که چرا کارگران آمبولانس از دست رفته اند
[ترجمه گوگل]ماشین مذاکره کننده شورای وزنه برداری ویتلی، دلیل دیگری است که کارگران آمبولانس از دست داده اند

12. I stalked amongst the booths and ramshackle dwellings built against the wall.
[ترجمه ترگمان]با گام های بلند به میان آن ها و خانه های فکسنی که در مقابل دیوار تعبیه شده بود، رفتم
[ترجمه گوگل]من در میان غرفه ها و خانه های شلوغی که در برابر دیوار ساخته شده بود، سر و کار داشتم

13. The ramshackle bus-boat back to Tekek around the northern tip of the island takes three hours, the same as the walk.
[ترجمه ترگمان]سوار شدن با اتوبوس سه طبقه به Tekek در اطراف نوک شمالی جزیره سه ساعت طول می کشد، همان طور که راه می رود
[ترجمه گوگل]اتوبوس قایقرانی به Tekek در اطراف نوک شمالی جزیره طول می کشد سه ساعت، همان راه رفتن است

14. They are living in a ramshackle old farmhouse in the woods.
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک خانه قدیمی قدیمی در جنگل زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در یک مزرعه قدیمی در جنگل زندگی می کنند

15. We may close our eyes tightly against the ramshackle buildings all about and transpose ourselves to the top of Mount Pitt.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است چشمان خود را محکم به ساختمان های زواردررفته نگاه کنیم و خودمان را در راس کوه پیت قرار دهیم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است چشمانمان را به تدریج در برابر ساختمان های رامشیر قرار دهیم و خودمان را در بالای کوه پیت قرار دهیم

a ramshackle old building

یک بنای قدیمی و سست بنیاد


پیشنهاد کاربران

خرابه ویرانه

درب و داغون، له و قراضه و پوکیده
Buses are ramshackle
اتوبوس ها درب و داغون ( کهنه و قدیمی ) هستند


کلمات دیگر: