کلمه جو
صفحه اصلی

tautness


معنی : امادگی، کشیدگی و سفتی
معانی دیگر : امادگی، کشیدگی وسفتی

انگلیسی به فارسی

امادگی، کشیدگی وسفتی


طلسم، کشیدگی و سفتی، امادگی


انگلیسی به انگلیسی

• nervousness, edginess, tenseness

مترادف و متضاد

امادگی (اسم)
susceptibility, penchant, preparation, vigilance, lurch, readiness, preparedness, tautness, predisposition

کشیدگی و سفتی (اسم)
tautness

جملات نمونه

1. For a string of specified length, tautness and density only certain notes can be generated.
[ترجمه ترگمان]برای یک رشته از طول مشخص، tautness و چگالی تنها چند یادداشت می تواند تولید شود
[ترجمه گوگل]برای یک رشته از طول مشخص شده، کشش و چگالی فقط یادداشت های خاصی می تواند تولید شود

2. For a string of specified length, tautness and density only certain note can be generated.
[ترجمه ترگمان]برای یک رشته از طول مشخص، tautness و چگالی تنها یک یادداشت می تواند تولید شود
[ترجمه گوگل]برای یک رشته از طول مشخص شده، کشش و تراکم فقط توجه خاصی را می توان تولید کرد

3. The result is a compositional tautness that doesn't bend where it should bend.
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک ترکیب ترکیبی است که در جایی که باید خم شود خم نمی شود
[ترجمه گوگل]نتیجه تلمی ترکیباتی است که در آن باید خم شود

4. Strength and a beautiful sound like in the tautness of a bow.
[ترجمه ترگمان]نیرو و صدای زیبایی همانند یکی از tautness یک کمان است
[ترجمه گوگل]قدرت و صدای زیبایی مانند تنفس کمان

5. Relieves minor irritations like tautness and flaking to which sensitive and dry skin are prone. Nourishes the most delicate skin.
[ترجمه ترگمان]ناراحتی های جزئی مثل tautness و flaking که به آن پوست حساس و خشک ختم می شود، مستعد و مستعد هستند پوست لطیفش را زیر و رو می کند
[ترجمه گوگل]ریزش های جزئی مانند تپش قلب و پوسته پوسته شدن را به پوست حساس و خشک می کند تغذیه پوست ظریف ترین

6. He could see the tautness of her shoulders, the curve of the muscles of her arms and legs, because she was naked.
[ترجمه ترگمان]کشیدگی عضلات شانه های و انحنای بازو و پاها را می توانست ببیند، چون لخت بود
[ترجمه گوگل]او می تواند طعم شانه هایش، منحنی عضلات بازوها و پاها را ببیند، زیرا او برهنه بود

7. Her hands tensed against the solid wall of his chest, feeling the warm, muscular tautness of him.
[ترجمه ترگمان]دستانش به دیواره محکم سینه اش فشرده شد و احساس گرم و عضلانی او را احساس کرد
[ترجمه گوگل]دستانش در برابر دیواره جامد قفسه سینه تنگ شده بود، احساس تپش گرم و عضلانی او را می دید

8. The squirrel can steer somewhat by moving its wrists and adjusting the tautness of its patagium.
[ترجمه ترگمان]سنجاب می تواند تا حدی با حرکت مچ دست خود را هدایت کند و تنظیمات patagium را تنظیم کند
[ترجمه گوگل]سنجاب می تواند تا حدی با حرکت دادن مچ دست و تنظیم تنفس پاتاژیوم آن، حرکت کند

9. Inspires feelings of comfort by leaving the face fresh, silky, vibrant, without any feeling of tautness.
[ترجمه ترگمان]احساس راحتی می کرد و احساس راحتی می کرد، بدون احساس کشیدگی tautness، احساس راحتی می کرد
[ترجمه گوگل]احساسات راحتی را از بین می برد با ترک چهره تازه، ابریشمی، پر جنب و جوش، بدون احساس تنفس

10. His hand dug into his back pockets, careless, but the tautness of his shoulders showed something else.
[ترجمه ترگمان]دستش در جیب های پشتش فرو رفت، بی دقت، اما کشیدگی عضله شانه هایش چیز دیگری را نشان داد
[ترجمه گوگل]دستش را به جیب های پشتیش کشانده بود، بی دقتی، اما تپش قلبش چیز دیگری را نشان داد


کلمات دیگر: