کلمه جو
صفحه اصلی

sarcoma


معنی : تومور بدخیم بافت پیوندی، تومور بدخیم نسج همبند، تومور سرطانی
معانی دیگر : (پزشکی) گوشت آمو، چنگار گوشتی، سرطان گوشت یا بافت همبند، سارکوم

انگلیسی به فارسی

تومور بدخیم بافت پیوندی، تومور بدخیم نسج همبند،تومور سرطانی


سارکوم، تومور بدخیم بافت پیوندی، تومور بدخیم نسج همبند، تومور سرطانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: sarcomas, sarcomata
مشتقات: sarcomatoid (adj.), sarcomatous (adj.)
• : تعریف: a malignant tumor that starts in the connective tissue of the body and spreads to other parts, esp. bone.

• (medicine) malignant tumor in supportive tissues (such as the bones, fat, muscle, or cartilage)

مترادف و متضاد

تومور بدخیم بافت پیوندی (اسم)
sarcoma

تومور بدخیم نسج همبند (اسم)
sarcoma

تومور سرطانی (اسم)
sarcoma

جملات نمونه

1. If is the botryoidal sarcoma, may highlight in the cervical orifice or the vagina, is crisp and is soft.
[ترجمه ترگمان]اگر the botryoidal باشد، ممکن است در دهانه رحم و یا مهبل برجسته باشد، ترد است و نرم است
[ترجمه گوگل]اگر سارکوم گیاهی است، ممکن است در سوراخ سرویکس یا واژن، برجسته و نرم باشد

2. Primary thoracic sarcomas are extremely rare and include chondrosarcoma, synovial sarcoma, and fibrosarcoma. These tumors usually manifest as endoluminal tracheal masses.
[ترجمه ترگمان]sarcomas قفسه سینه ابتدایی به شدت نادر هستند و شامل chondrosarcoma، synovial sarcoma و fibrosarcoma هستند این تومورها معمولا به صورت توده های endoluminal endoluminal نشان داده می شوند
[ترجمه گوگل]سارکوم های توراسیک اولیه بسیار نادر هستند و شامل کندروسارکوم، سارکوما سینوویال و فیبروسارکوم می شوند این تومورها معمولا به عنوان توده های تراشه انتولومینام شناخته می شوند

3. The shiitake mushroom polysaccharide suppresses to the mouse sarcoma rate reaches 98%, is called by the people: "in mushroom king".
[ترجمه ترگمان]قارچ shiitake polysaccharide در برابر نرخ sarcoma موشی به ۹۸ % رسیده، توسط مردم نامیده می شود: \"در پادشاه قارچی\"
[ترجمه گوگل]پلی ساکارید قارچ shiitake سرکوب می کند تا میزان سارکوم ماوس به 98٪ برسد، که توسط مردم قارچ شاه می شود

4. The mature sarcoma and leukemia virions have type C morphology.
[ترجمه ترگمان]The بالغ و virions سرطان خون نوعی از مورفولوژی C دارند
[ترجمه گوگل]سارکوم بالغ و ویروس لوسمی دارای مورفولوژی نوع C هستند

5. Increased risk of Kaposi's sarcoma and non-Hodgkin's lymphoma was associated with lower CD4 count, higher HIV viral load and a lack of combination antiretroviral therapy (cART).
[ترجمه ترگمان]افزایش خطر sarcoma Kaposi و lymphoma non - با تعداد CD۴ کم تر، بار ویروسی بیشتر HIV و فقدان ترکیبی درمان ضد ویروسی (cart)مرتبط بود
[ترجمه گوگل]افزایش خطر ابتلا به سارکوم کاپوسی و لنفوم غیر هودکین با تعداد کمتر CD4، بار بالای ویروسی HIV و کمبود درمان ضد رتروویروسی (CART) همراه بود

6. Osteoid production by a sarcoma is diagnostic of osteosarcoma.
[ترجمه ترگمان]تولید osteoid توسط یک sarcoma تشخیصی از osteosarcoma است
[ترجمه گوگل]تولید استئوئید توسط سارکوم تشخیص استئوسارکوم است

7. HIV-associated Kaposi's sarcoma causes dark blue lesions, which can occur in a variety of locations including the skin, mucous membranes, gastrointestinal tract, lungs or lymph nodes.
[ترجمه ترگمان]بیماری HIV - associated مربوط به HIV باعث ضایعات آبی تیره می شود که می تواند در انواعی از مکان ها از جمله پوست، غشا مخاطی، دستگاه گوارش، ریه ها و یا غدد لنفاوی رخ دهد
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپوزی مرتبط با HIV باعث ایجاد ضایعات آبی تیره می شود که می تواند در مکان های مختلف از جمله پوست، غشاهای مخاطی، دستگاه گوارش، ریه ها و یا گره های لنفاوی رخ دهد

8. Ewing's sarcoma is one of the "small round blue cell" tumors histologically.
[ترجمه ترگمان]Ewing s یکی از \"سلول های کوچک گرد و آبی\" histologically است
[ترجمه گوگل]سارکوما یوینگ یکی از تومورهای سلول کوچک آبی است که بافت شناسی دارد

9. My chief thought it was sarcoma without any question and would like to co-sign the case with me.
[ترجمه ترگمان]رئیس من فکر می کرد که این تومور است بدون هیچ سوالی و دوست دارد با من هم کاری کند
[ترجمه گوگل]سرپرست من فکر کرد بدون سؤال سارکوم بود و می خواست با من همکاری کند

10. This sarcoma is composed of very pleomorphic cells.
[ترجمه ترگمان]این sarcoma از سلول های بسیار pleomorphic تشکیل یافته است
[ترجمه گوگل]این سارکوم از سلولهای بسیار پلیمورف تشکیل شده است

11. It is necessary to differentiate from fibrosarcoma, synovial sarcoma, metastatic adenocarcinoma etc, morphologically.
[ترجمه ترگمان]تمایز بین fibrosarcoma، synovial sarcoma، metastatic adenocarcinoma و غیره ضروری است
[ترجمه گوگل]لازم است از فیبروسارکوم، سارکوما سینوویال، آدنوکارسینوم متاستاتیک و غیره، از لحاظ مورفولوژیکی متفاوت باشد

12. Kaposi's sarcoma -- cancer of the skin, lungs, and bowel, associated with a herpes virus (HHV-.
[ترجمه ترگمان]sarcoma s - - سرطان پوست، ریه ها و روده همراه با ویروس تب خال (HHV)
[ترجمه گوگل]سارکوم کاپو - سرطان پوست، ریه ها و روده ها، همراه با ویروس تبخال (HHV-

13. In addition. AIDS victims often develop a rare type of cancer, known as Kaposi's sarcoma.
[ترجمه ترگمان]به علاوه قربانیان ایدز اغلب یک نوع نادر از سرطان را که به نام sarcoma شناخته می شود، ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این قربانیان ایدز اغلب یک نوع نادر نوع سرطان را که به عنوان سارکوم کاپوز شناخته می شود، توسعه می دهند

14. Two AIDS cases have been identified from death certificates where Kaposi's sarcoma has been mentioned as cause of death.
[ترجمه ترگمان]دو مورد ایدز از گواهی های مرگ که در آن Kaposi s به عنوان علت مرگ ذکر شده است، شناسایی شده اند
[ترجمه گوگل]دو مورد ایدز از گواهی های مرگ شناسایی شده است که در آن سارکوم کاپو به عنوان علت مرگ اشاره شده است

پیشنهاد کاربران

sarcoma ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: گوشت چنگار
تعریف: تودینه ای که معمولاً از بافت همبند منشأ می گیرد


کلمات دیگر: