1. if you bother him too much he may recur to violence
اگر خیلی او را اذیت کنی ممکن است دست به خشونت بزند.
2. There is a danger that the disease may recur.
[ترجمه foad bahmani] خطر اینکه بیماری تکرار شود وجود دارد.
[ترجمه seyed] خطر اینکه بیماری عود کند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]خطری وجود دارد که بیماری ممکن است دوباره تکرار شود
[ترجمه گوگل]خطر وجود دارد که بیماری ممکن است دوباره تکرار شود
3. If the swelling should recur, please take this medicine immediately.
[ترجمه Foad bahmani] اگر تورم تکرار شد، سریعا این دارو را مصرف کنید لطفاً.
[ترجمه ترگمان]اگه تورم دوباره عود کنه لطفا سریعا این دارو رو بردار
[ترجمه گوگل]اگر تورم باید تجدید شود، لطفا این دارو را بلافاصله مصرف کنید
4. Economic crises recur periodically.
[ترجمه ترگمان]بحران های اقتصادی به صورت دوره ای تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]بحران های اقتصادی به صورت دوره ای باز می گردد
5. We have to recur to arms for guarding our national dignity.
[ترجمه ترگمان]ما باید برای محافظت از اعتبار ملی مان دوباره به آغوش بکشیم
[ترجمه گوگل]ما باید به اسلحه برای حفظ کرامت ملی ما احضار کنیم
6. This kind of problem is likely to recur.
[ترجمه ترگمان]این نوع مشکل احتمالا تکرار خواهد شد
[ترجمه گوگل]این نوع مشکلی احتمالا دوباره اتفاق می افتد
7. Let us recur to the problem discussed last night.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید درباره مساله دیشب با هم صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]بگذارید ما را به مسئله ای که در شب گذشته مورد بحث قرار گرفت، متوقف کنیم
8. The symptoms tend to recur.
[ترجمه ترگمان]نشانه ها تمایل به تکرار دارند
[ترجمه گوگل]علائم تکرار می شوند
9. These same skills recur throughout the book.
[ترجمه ترگمان]این مهارت ها در سراسر کتاب تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]این مهارت های مشابه در سراسر کتاب وجود دارد
10. Those are periods of structural change and they recur after substantial periods.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوره های تغییرات ساختاری هستند و پس از دوره های قابل توجهی تکرار می شوند
[ترجمه گوگل]این ها دوره های تغییر ساختاری هستند و بعد از دوره های قابل توجهی دوباره ظاهر می شوند
11. And not only do the themes recur, but they overlap.
[ترجمه ترگمان]و نه تنها موضوعات تکرار می شوند، بلکه با هم همپوشانی دارند
[ترجمه گوگل]و نه تنها تم ها به هم می پیوندند، بلکه همپوشانی دارند
12. Two problems recur in attempts to adopt any of the above solutions to the problem of natural monopoly.
[ترجمه ترگمان]دو مشکل در تلاش برای اتخاذ هر کدام از راه حل های بالا برای مساله انحصار طبیعی تکرار شدند
[ترجمه گوگل]دو مشکل در تلاش برای اتخاذ هر یک از راه حل های فوق برای مشکل انحصار طبیعی وجود دارد
13. A range of issues recur throughout Genet's book.
[ترجمه ترگمان]طیف وسیعی از موضوعات در کتاب ژنه تکرار می شود
[ترجمه گوگل]طیف وسیعی از مسائل در سراسر کتاب ژن وجود دارد
14. Some themes recur in several papers and this is indicative of their urgency.
[ترجمه ترگمان]برخی موضوعات در مقالات متعددی تکرار می شوند و این نشان دهنده فوریت آن ها است
[ترجمه گوگل]برخی از مضامین در چندین مقاله تجدید می شوند و این نشان دهنده فوری بودن آنها است
15. Particular themes recur in any discussion of Andrew Lloyd Webber.
[ترجمه ترگمان]این موضوع را به او داده بودم که او را به کی معرفی کنند
[ترجمه گوگل]تم های خاص در هر بحثی از اندرو لوید وبر بازتاب می شوند