کلمه جو
صفحه اصلی

saga


معنی : حماسه، حماسه اسکاندویناوی
معانی دیگر : رزمنامه، پهلوان نامه، داستان، حماسه ی اسکاندیناوی، ساگا (معمولا به نثر و مربوط به قرون وسطی و سرگذشت خانواده های مهم و قهرمانان)

انگلیسی به فارسی

حماسه، حماسه اسکاندویناوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a medieval Nordic or Icelandic prose narrative, esp. one describing the historical or legendary exploits of a single person or family.

- The saga told of the extraordinary travels and adventures of their ancestors.
[ترجمه ترگمان] این حماسه از مسافرت های فوق العاده و ماجراهای نیاکان خود حکایت می کرد
[ترجمه گوگل] حماسه از سفر های فوق العاده و ماجراهای اجداد خود را گفت

(2) تعریف: any long detailed narrative, esp. one chronicling the generations of a family or group; epic.
مشابه: history

• legend, tale of heroic adventures
a saga is a long and often complicated sequence of events.
a saga is also a type of long story, novel, television series, or film that covers a period of many years and often several generations of a family.

مترادف و متضاد

حماسه (اسم)
epic, saga, epopee

حماسه اسکاندویناوی (اسم)
saga

story, often long


Synonyms: adventure, chronicle, epic, legend, narrative, soap opera, tale, yarn


جملات نمونه

1. the saga of those who dedicated their lives to the development of sciences
حماسه ی آنان که جان خود را فدای پیشرفت علوم کردند

2. The whole saga began back in May.
[ترجمه ترگمان]این فیلم در ماه می شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]کل حماسه در ماه مه آغاز شد

3. Herbert sat quietly through the telling of this saga.
[ترجمه ترگمان]هربرت با گفتن این حماسه به آرامی نشسته بود
[ترجمه گوگل]هربرت بی سر و صدا از طریق گفتن این حماسه نشسته بود

4. The front page is devoted to the continuing saga of the hijack.
[ترجمه ترگمان]صفحه اول به داستان دنباله دار of اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]صفحه اول به حماقت مداوم حادثه اختصاص یافته است

5. She has written a huge and compelling family saga.
[ترجمه ترگمان]او یک حماسه خانوادگی بزرگ و قانع کننده نوشته است
[ترجمه گوگل]او حماسه خانوادگی عظیم و جنجالی را نوشته است

6. It was just another episode in an ongoing saga of marriage problems.
[ترجمه ترگمان]این یک حادثه دیگر در یک حماسه جاری از مشکلات ازدواج بود
[ترجمه گوگل]این فقط یک قسمت دیگر در حوادث مداوم از مشکلات ازدواج بود

7. The president was clearly exasperated by the whole saga.
[ترجمه ترگمان]از این داستان، رئیس جمهور کام لا خشمگین شده بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به وضوح خشمگین شده بود

8. Our Susan and Vera saga in Bewley's is not that far-fetched and it replaces negative comment in many cases.
[ترجمه ترگمان]داستان سوزان و ورا در کتاب بی ولی چندان دور از ذهن نیست و جایگزین نظرات منفی در بسیاری از موارد می شود
[ترجمه گوگل]سوزان و حماسه ورا ما در Bewley نه چندان جذاب است و در بسیاری موارد جایگزین نظر منفی می شود

9. It's the latest twist in the saga involving council official Tommy Sheppard.
[ترجمه ترگمان]این آخرین پیچ در حماسه مربوط به یک مقام شورا تامی شپرد است
[ترجمه گوگل]این تازه ترین پیچ و تاب در حماسه شامل تامی شپارت شورای رسمی است

10. As the movers and shakers of this peculiar saga, Bonnaire and Huppert are unnerving and fascinating to watch together.
[ترجمه ترگمان]همچنان که the و shakers این حماسه عجیب، Bonnaire و Huppert، unnerving و fascinating است که با هم باشیم
[ترجمه گوگل]همانطور که حرکت و شیکرهای از این حماسه عجیب و غریب، بونیر و Huppert غافلگیر و جذاب به تماشای یکدیگر

11. The Elijah-Elisha saga made a further deep impression on me.
[ترجمه ترگمان] داستان الایژا - Elisha تاثیر عمیقی بر من گذاشت
[ترجمه گوگل]حماسه الیه الیشا باعث شد که من بیشتر درگیر این موضوع باشم

12. Stay tuned, because the Carrey saga should get interesting.
[ترجمه ترگمان]با دقت تنظیم شده باشید، زیرا داستان جیم کری باید جالب باشد
[ترجمه گوگل]در ارتباط باشید، زیرا قصه کری باید جالب باشد

13. But it is also a saga of human avarice and the abuse of power.
[ترجمه ترگمان]اما این یک حماسه avarice انسان و سو استفاده از قدرت نیز هست
[ترجمه گوگل]اما این نیز حماسی است از جنجالی و سوء استفاده از قدرت

14. This whole saga ruins any faith you had in the game.
[ترجمه ترگمان]کل این داستان، هر ایمانی که تو بازی داشتی رو خراب کنه
[ترجمه گوگل]این حماسه کامل هر ایمانی را که در این بازی داشتید خراب می کند

the saga of those who dedicated their lives to the development of sciences

حماسه‌ی آنانکه جان خود را فدای پیشرفت علوم کردند


پیشنهاد کاربران

افسانه

سرگذشت نامه


کلمات دیگر: