کلمه جو
صفحه اصلی

ravioli


معنی : راویولی
معانی دیگر : (خوراک ایتالیایی) راویولی، نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته

انگلیسی به فارسی

نوعی غذای ایتالیایی از گوشت و نشاسته


راویولی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. or pl. verb) small pouches of pasta filled with ground meat, cheese, or the like.

• small pillow-like pieces of pasta filled with meat cheese or vegetables
ravioli is an italian food made from small squares of pasta which are filled with meat and served with a sauce.

مترادف و متضاد

راویولی (اسم)
ravioli

جملات نمونه

1. Spaghetti, lasagne, vermicelli, ravioli and canneloni are all types of pasta.
[ترجمه ترگمان]اسپاگتی، ماکارونی، vermicelli و ravioli همه نوع پاستا هستند
[ترجمه گوگل]اسپاگتی، لازانیا، ورمیشیل، راویولی و کانلنی همه انواع ماکارونی هستند

2. When it was cut into ravioli, I decided, I would brush each one very lightly with egg white.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن را به گوشت می دادند، به این نتیجه رسیدم که هر کدام به نرمی با تخم مرغ تخم مرغی دست و پنجه نرم می کنم
[ترجمه گوگل]وقتی تصمیم گرفتم به روبولی برسم، تصمیم گرفتم، هرکسی را با کمی تخم مرغ سفید بشورم

3. The ravioli are cooked al dente and topped with a rich tomato vodka sauce.
[ترجمه ترگمان]خوراک ماکارونی در dente پخته می شود و با سس گوجه فرنگی غنی تزئین می شود
[ترجمه گوگل]این گیاهان دارویی به طور کامل پخته شده و با سس ودکا گوجه فرنگی غنی می شوند

4. The ravioli are draped in a parmesan-cream sauce and framed with whole fried sage leaves, like sage potato chips.
[ترجمه ترگمان]خوراک ماکارونی در یک سس parmesan قرار داده می شود و با تمام برگ های sage سرخ شده، مانند چیپس سیب زمینی، تهیه می شود
[ترجمه گوگل]این گیاهان روغنی در یک سس پارمسان کریسمس طراحی شده و با برگ های مریم گلی سرخ شده مانند چیپس سیب زمینی سرخ شده تزئین شده اند

5. I was making bay scallop ravioli for Jasper, who was coming at six.
[ترجمه ترگمان]داشتم غذای حلزون برای جا سپر درست می کردم که ساعت شش می آمد
[ترجمه گوگل]من راویولی خرد شده را برای جاسپر، که در شش ساله بود، ساخت

6. My mum had finished shovelling the ravioli into the trolley.
[ترجمه ترگمان]مادرم بعد از ظهر آن ravioli را با چرخ دستی به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]مادر من رقیلی را به داخل واگن خالی گذاشته بود

7. The ravioli are huge, like saucers, each one stuffed with the exquisite mixture.
[ترجمه ترگمان]ravioli خیلی بزرگ هستند، مثل saucers که هر کدام از آن مخلوط مطبوع را پر می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان دارویی بزرگ مانند بشقاب پرنده هستند که هر کدام با مخلوطی عالی است

8. The cheese ravioli in vodka sauce.
[ترجمه ترگمان] خوراک پنیر با سس ودکا
[ترجمه گوگل]راینویل پنیر در سس ودکا

9. The clothing and sets resembling ravioli, tortellini and spaghetti could get you thinking about dinner.
[ترجمه ترگمان]لباس ها و لباس های شبیه خوراک ماکارونی، ماکارونی و اسپاگتی می تواند شما را به شام دعوت کند
[ترجمه گوگل]لباس و مجموعه هایی شبیه به راویولی ها، تورتلینی و اسپاگتی می تواند شما را در مورد شام فکر کند

10. Simon ducked his head, cut a piece of ravioli in half with his fork and put it in his mouth.
[ترجمه ترگمان]سیمون سر خود را خم کرد، قطعه ای از آن را با چنگالش درآورد و در دهان گذاشت
[ترجمه گوگل]سیمون سرش را برداشت و یک قطعه راویولی را به نصف با شکاف خود برید و آنرا در دهانش گذاشت

11. Plus Sunday lunch ideas and step-by-step to ravioli.
[ترجمه ترگمان]وعده های نهار روز یکشنبه و step برای خوراک ماکارونی
[ترجمه گوگل]به علاوه یکشنبه ایده های ناهار و گام به گام به ravioli

12. He orders ravioli with foie gras and white truffle shavings.
[ترجمه ترگمان]He با foie قارچ و قارچ سفید سفارش می داد
[ترجمه گوگل]او راویولی را با فوی گراس و تراشه های سفید تروفل سفارش می دهد

13. I quickly scooped up another ravioli and popped it in my mouth.
[ترجمه ترگمان]به سرعت یک ravioli دیگر برداشتم و آن را در دهانم باز کردم
[ترجمه گوگل]من به سرعت گیاه دارویی دیگری را برداشتم و آن را در دهانم گذاشتم

14. They know I like cheese ravioli .
[ترجمه ترگمان] اونا می دونن که من از ravioli پنیر خوشم میاد
[ترجمه گوگل]آنها می دانند من راوی پنیر را دوست دارم

15. Um. . . I'll have the mushroom ravioli.
[ترجمه ترگمان]من خوراک قارچ دارم
[ترجمه گوگل]اوم من راویولی قارچ را خواهم داشت

پیشنهاد کاربران

پاستای ایتالیایی


کلمات دیگر: