1. He was gifted, on occasion, with a gentle raillery, which almost always concealed a serious meaning.
[ترجمه ترگمان]او با نوعی تمسخر ملایم، که تقریبا همیشه مفهوم جدی را پنهان می کرد، با استعداد بود
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات با یک ریلینگ ملایم، که تقریبا همیشه یک معنی جدی را پنهان می کرد، محسوب می شد
2. The raillery with which he had spoken to her in her early days at Vetch Street had changed its nature.
[ترجمه ترگمان]استهزا و استهزا آمیزی که در نخستین روزه ای کودکی در خیابان vetch با وی سخن گفته بود ماهیت خود را تغییر داده بود
[ترجمه گوگل]ریلیری که او در اولین روزهای او در Vetch Street به او گفته بود طبیعت خود را تغییر داد
3. She was greeted with raillery from her fellow workers, but Jason surprisingly wasn't around.
[ترجمه ترگمان]او با تمسخر از همکارانش به او تبریک گفت، اما جیسون به طرز شگفت انگیزی این اطراف نبود
[ترجمه گوگل]او از کارگران همکار خود راضی بود، اما جیسون تعجب آور نبود
4. He indulged in gentle raillery at God with closed doors.
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی به خدا با دره ای بسته به خدا استهزا کرد
[ترجمه گوگل]او با درهای بسته در خدمت آرامگاه خداوند قرار گرفت
5. Prince Charles does not escape raillery from others.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده چارلز از تمسخر دیگران دست بردار نیست
[ترجمه گوگل]پرنس چارلز از دیگران فرار نمی کند
6. The immediate target of Digger's raillery was his communication officer, a lean morose - looking southerner.
[ترجمه ترگمان]شوخی فوری این مرد، افسر ارتباطات او بود، یک جنوبی عبوس و عبوس
[ترجمه گوگل]هدف فوری ریلر Digger افسر ارتباطات او، جنوب غریبه به دنبال
7. He said this in a tone of jocose raillery.
[ترجمه ترگمان]این جمله را با لحنی استهزا آمیز ادا کرد
[ترجمه گوگل]او این را در یک لحظه از یخ زدگی گفت
8. The immediate target of Digger's raillery was his communications officer, a lean morose - looking southerner.
[ترجمه ترگمان]شوخی فوری این مرد، افسر ارتباطات او بود، یک جنوبی عبوس و عبوس
[ترجمه گوگل]هدف فوری ریلیر دیگگر، افسر ارتباطات او بود، یک جنوب غریبه به دنبال
9. I got an affectionate send-off from my colleagues, along with much raillery and leg-pulling.
[ترجمه ترگمان]من یه پیغام دوستانه از همکارام دارم که همراه با شوخی و پاچه خواری
[ترجمه گوگل]من از همکارانم در کنار همسایه ها و رولینگ بسیار خوشحال شدم
10. From his very first steps among men, he had felt himself, later on he had seen himself, spewed out, blasted, rejected. Human words were, for him, always a raillery or a malediction.
[ترجمه ترگمان]از نخستین قدم های خود در میان مردها، خود را، که بعدها خود دیده بود، بی آن که خود دیده باشد، باز کرد و باز کرد کلمات انسانی، برای او، همیشه نوعی تمسخر یا یک نفرین بود
[ترجمه گوگل]از اولین گام های خود در میان مردان، او خود را احساس می کرد، بعدها او خود را دید، از بین رفته، منفجر شده، رد شد واژه های انسانی برای او همیشه یک روحانی و یا متدین بود