1. The guards were sadistic beasts and their leader was the devil incarnate.
[ترجمه ترگمان]نگهبانان از جانوران sadistic و رهبر آن ها شیطان مجسم شده بودند
[ترجمه گوگل]نگهبانان جانوران سادیستی بودند و رهبرشان تصدیق شیطان بودند
2. He took sadistic pleasure in taunting the boy.
[ترجمه ترگمان]او از آزار دادن این پسر لذت می برد
[ترجمه گوگل]او خوش شانس سادیستی بود که پسر را ناراحت می کرد
3. The prisoners rioted against mistreatment by sadistic guards.
[ترجمه ترگمان]این زندانیان با سو رفتار با نگهبانان sadistic سربه شورش برداشتند
[ترجمه گوگل]زندانیان در برابر بدرفتاری با محافظان سادیستی مجرم شناخته شدند
4. Do sadistic films deprave the viewers?
[ترجمه ترگمان]آیا فیلم های sadistic بیننده را جذب می کنند؟
[ترجمه گوگل]آیا فیلم های سادیستی تماشاگران را خراب می کنند؟
5. He took sadistic pleasure in humiliating her.
[ترجمه ترگمان]او از این که او را خوار و خفیف کند لذت می برد
[ترجمه گوگل]لذت Sadistic در تحقیر او را گرفت
6. Sadistic people derive perverse pleasure from the suffering of others and may seek out situations in which they can inflict this.
[ترجمه ترگمان]افراد sadistic از رنج دیگران لذت می برند و ممکن است به دنبال شرایطی بگردند که در آن ها می توانند این کار را بکنند
[ترجمه گوگل]مردم متعصب نسبت به رنج دیگران لذت نادرست می یابند و ممکن است شرایطی را پیدا کنند که می توانند این کار را انجام دهند
7. Cardea responds, a mildly sadistic glint in his eye.
[ترجمه ترگمان]Cardea واکنش نشان می دهد، یک درخشش آرام sadistic در چشمانش
[ترجمه گوگل]Cardea واکنش نشان می دهد، درخشندگی ملایم Sadistic در چشم او
8. But, of course, she had known about the sadistic part.
[ترجمه ترگمان] ولی، البته، اون در مورد اون قسمت آزار دهنده خبر داشت
[ترجمه گوگل]اما، البته، او در مورد بخش سادیستی شناخته شده بود
9. A comparable reaction to the sadistic tyranny of the primal fathers would have been natural to the sons.
[ترجمه ترگمان]واکنش قابل مقایسه با استبداد sadistic پدران اولیه، برای پسرها طبیعی بود
[ترجمه گوگل]واکنش قابل مقایسه با استبداد سادیست پدران اولیه به پسران طبیعی بود
10. All the sadistic, immoral thrills of a million lifetimes put together could not begin to equal what I felt.
[ترجمه ترگمان]همه the sadistic و immoral یک میلیون زندگی که در کنار یکدیگر قرار گرفته اند، نمی توانند به همان اندازه که من احساس می کردم برابری کنند
[ترجمه گوگل]تمام احساسات غم انگیز سادیستی و غیر انسانی از یک میلیون سال زندگی با هم نمیتوانند همان چیزی را که احساس می کردم شروع کنند
11. Carter turned to her with a sadistic glint in his eye.
[ترجمه ترگمان]کارتر با حالتی sadistic به طرف او برگشت
[ترجمه گوگل]کارتر به چشمش نگاه کرد و با صدای سادیستی به او نگاه کرد
12. Film your sadistic high-school math teacher eating gravy with a fork?
[ترجمه ترگمان]چگونه معلم ریاضی sadistic معلم ریاضی را با یک چنگال تغذیه می کند؟
[ترجمه گوگل]فیلم سادیستی مدرسه ریاضی دبیرستان خوردن گوشت خوار با چنگال؟
13. One sensed an almost sadistic pleasure from Braves manager Bobby Cox as he nailed down Game
[ترجمه ترگمان]یکی احساس لذت sadistic نسبت به نیک کاکس از آن هنگام که او بازی را به پایان رساند لذت almost بود
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل لذت تقریبا سادیستی از مدیر بروبس، بابی کوش، او را به عنوان بازی به دام انداخت
14. The sadistic gang appeared to have held a party in the zoo grounds late on Wednesday night.
[ترجمه ترگمان]گروه sadistic در اواخر شب چهارشنبه یک مهمانی در محوطه باغ وحش برگزار کردند
[ترجمه گوگل]باند سادیستی ظاهرا در روزهای چهارشنبه در یک مهمانی در زمینه باغ وحش برگزار کرد
15. But the outcome only serves to emphasize the sadistic element in the popular doctrine of the crusade.
[ترجمه ترگمان]اما نتیجه تنها بر روی عنصر sadistic در نظریه محبوب جنگ صلیبی تاکید می کند
[ترجمه گوگل]اما نتیجه فقط به تأکید بر عنصر سادیست در دکترین محبوب جنگ صلیبی است