کلمه جو
صفحه اصلی

patronage


معنی : حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت
معانی دیگر : سروری، خدایگانی، حمایت و بخشندگی (نسبت به هنرمندان و دانشمندان و غیره)، مشتریان، خریداران، پارتی بازی، به کارگماری هم مسلکان (و غیره)، حق عزل و نصب، زیر دست نوازی، بنده نوازی، تفقد، ملاطفت به زیر دستان، کاسبی، سوداگری

انگلیسی به فارسی

حمایت، پشتیبانی، سرپرستی، قیمومت


حامی، حمایت، پشتیبانی، سرپرستی، قیمومت، سایه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the financial or other support given to a business establishment by its customers or clients.
مشابه: backing

- We appreciate your patronage at our firm, and we look forward to serving you in the future.
[ترجمه ترگمان] ما از حمایت شما در شرکت قدردانی می کنیم و منتظر خدمت شما در آینده هستیم
[ترجمه گوگل] ما از شرکت ما در حمایت از شما قدردانی میکنیم و منتظر هستیم تا در آینده به شما خدمت کنیم

(2) تعریف: the support, guardianship, or sponsorship provided by patrons, as of artistic endeavors, museums, and the like.
مشابه: aegis, backing

- The sculptor would have little hope of carrying out his work without the patronage of the countess.
[ترجمه ترگمان] تندیس گر برای اجرای کارش بدون حمایت کنتس کوچک ترین امیدی به بیرون آمدن از کارش نداشت
[ترجمه گوگل] مجسمه ساز امید کمی برای انجام کار خود را بدون حامی قلعه داشته باشد

(3) تعریف: the power to award government jobs, contracts, and favors, esp. to political allies, or the jobs and the like that are so awarded.

• sponsorship; support; clientele
patronage is the support and money given by someone to a person or a group such as a charity.

مترادف و متضاد

Antonyms: competition


condescension


Synonyms: buying, clientage, clientele, commerce, custom, shopping, trade, trading, traffic


business done at an establishment


حمایت (اسم)
aid, shelter, defense, vindication, aegis, protection, patronage, lee

سرپرستی (اسم)
care, patronage, attendance, supervision, tutelage, superintendency, superintendence, wardship, tutorship, tutorage, protectorship

سایه (اسم)
shadow, protection, patronage, auspices, shade, shading, umbrage, hatching, shadiness, umbra

پشتیبانی (اسم)
support, patronage, backing

قیمومت (اسم)
mandate, patronage, tutelage, wardship, protectorate, tutorship, tutorage

support of a cause


Synonyms: advocacy, aegis, aid, assistance, auspices, backing, benefaction, championship, encouragement, financing, grant, guardianship, help, promotion, protection, recommendation, sponsorship, subsidy, support


Antonyms: antagonism, detraction, opposition


Synonyms: civility, cronyism, deference, deigning, disdain, insolence, patronization, patronizing, stooping, sufferance, toleration


Antonyms: humility, modesty


جملات نمونه

1. he used the patronage to support his policies
او از حق عزل و نصب برای پیشبرد سیاست های خود استفاده کرد.

2. sa'di enjoyed the patronage of the atabakan
سعدی از تشویق و گشاده دستی اتابکان برخوردار بود.

3. even though it was early in the morning, there was a considerable patronage
با آنکه صبح زود بود تعداد مشتریان قابل ملاحظه بود.

4. Without the patronage of several large firms, the festival could not take place.
[ترجمه ترگمان]بدون حمایت چندین شرکت بزرگ، این فستیوال نتوانست برگزار شود
[ترجمه گوگل]جشنواره نمی تواند بدون حمایت از چندین شرکت بزرگ برگزار شود

5. We give our patronage to local shops.
[ترجمه ترگمان]ما به حمایت خود از فروشگاه های محلی می پردازیم
[ترجمه گوگل]ما به فروشگاه های محلی به ما اطمینان می دهیم

6. Patronage of the arts comes mostly from businesses and private individuals.
[ترجمه ترگمان]کسب و کاره ای هنری اغلب از مشاغل و افراد خصوصی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]حمایت از هنر بیشتر از کسب و کار و افراد خصوصی است

7. We appreciate your patronage and. . .
[ترجمه ترگمان] ما از حمایت شما ممنونیم و
[ترجمه گوگل]ما از حمایت شما و

8. We thank you for your patronage.
[ترجمه ترگمان] ما از حمایت شما ممنونیم
[ترجمه گوگل]ما بابت حمایت و پشتیبانیتان از شما تشکر می کنیم

9. His system of political patronage and agile intimidation of potential enemies reigns supreme in the economically depressed territories.
[ترجمه ترگمان]نظام حمایت سیاسی و تهدید سریع دشمنان بالقوه در مناطق افسرده اقتصادی حکومت می کند
[ترجمه گوگل]سیستم او از حمایت سیاسی و ارعاب ژیان دشمنان بالقوه در سرزمین های افسرده اقتصادی، عالی است

10. Apparently partisan house cleaning and patronage pay-offs are considered routine at the Corporation Commission.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا تمیز کردن خانه حزبی و حمایت مالی به طور معمول در کمیسیون شرکت در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]ظاهرا تمیز کردن خانه و تملک و تمویل خانه ها به طور معمول در کمیسیون شرکت در نظر گرفته می شود

11. Thomas' patronage stems from the many churches he built during his pilgrimages.
[ترجمه ترگمان]حمایت توماس از کلیساهای زیادی که در طی سفر زیارتی خود بنا کردند، سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]حامی توماس از کلیساهای بسیاری است که او در طول زیارت خویش ساخته است

12. The king's patronage as well as his jurisdiction were advanced and defended by prohibitions.
[ترجمه ترگمان]حمایت پادشاه و اختیارات قضایی او به وسیله ممنوعیت ها پیشرفت کرده و از آن دفاع کردند
[ترجمه گوگل]حمایت پادشاه و حکم او پیشرفت کرده و ممنوع شده است

13. Company patronage is tangible evidence that the companies are committed to high standards of professional management.
[ترجمه ترگمان]حمایت شرکت شاهد ملموسی است مبنی بر اینکه شرکت ها متعهد به استانداردهای بالایی از مدیریت حرفه ای هستند
[ترجمه گوگل]حامی شرکت شواهد ملموس است که شرکت ها به استانداردهای بالای مدیریت حرفه ای متعهد هستند

14. An influential politician would command patronage, although one didn't like to think of it like that.
[ترجمه ترگمان]یک سیاست مدار بانفوذ، با وجود اینکه دوست نداشت این گونه فکر کند، تحت حمایت قرار می گرفت
[ترجمه گوگل]یکی از سیاستمداران با نفوذ، فرمانروایی می کند، اگر چه کسی دوست ندارد که آن را به آن فکر کند

Sa'di enjoyed the patronage of the Atabakan.

سعدی از تشویق و گشاده دستی اتابکان برخوردار بود.


Even though it was early in the morning, there was a considerable patronage.

با آنکه صبح زود بود تعداد مشتریان قابل‌ملاحظه بود.


He used the patronage to support his policies.

او از حق عزل و نصب برای پیشبرد سیاستهای خود استفاده کرد.


پیشنهاد کاربران

در اقتصاد سیاسی به معنای "ویژه پروری" است.

1. بنده نوازی
2. نظام حمایتی

عضو - مشتری ( در بخش تعاونی ) ؛ معامله.
Patronage refund یا Patronage dividend به معنی مازاد برگشتی است[نوعی تقسیم سود سهام سالانه در تعاونی ها بر اساس میزان معاملات عضو با تعاونی]

حمایت شخصی

لطف و عنایت

کاسبی و سوداگری
During the coronavirus pandemic we are facing with inequity in vaccine distribution it’s the time of partnership not patronage.
در دوره پاندمی کرونا ما با بی عدالتی در توزیع واکسن مواجه هستیم. اکنون زمان حمایت است نه سوداگری

پشتیبانی سرپرستی

استقبال - حمایت

maximizing public transportation patronage
به حداکثر رساندن استقبال از حمل و نقل عمومی

اعمال نظرات شخصی در انتصاب ها

the power of a person to give someone an important job or position
عزل و نصب کردن


کلمات دیگر: