1. our bombers returned to their base without scathe
بمب افکن های ما بدون تحمل صدمه به پایگاه خود باز گشتند.
2. He was very scathing about the report, saying it was inaccurate.
[ترجمه ترگمان]او در مورد این گزارش بسیار ناراحت بود و گفت که این گزارش نادرست است
[ترجمه گوگل]او در مورد این گزارش بسیار نگران بود و گفته بود که نادرست است
3. He made a scathing attack on the statement.
[ترجمه ترگمان]او به این بیانیه حمله شدیدی کرد
[ترجمه گوگل]او یک حمله ناگهانی به این بیانیه صادر کرد
4. Her speech was a scathing indictment of the government's record on crime.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی یک ادعانامه شدید از سابقه دولت در رابطه با جرم بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او یک محکومیت ضربتی است که دولت در مورد جنایات انجام داده است
5. His article is, predictably, a scathing attack on capitalism.
[ترجمه ترگمان]مقاله او، همانطور که قابل پیش بینی بود، یک حمله شدید به سرمایه داری است
[ترجمه گوگل]مقاله او، قابل پیش بینی، یک حمله ناگهانی به سرمایه داری است
6. His report was scathing about Loyalist and Republican terror groups.
[ترجمه ترگمان]گزارش او در مورد Loyalist و گروه های تروریستی جمهوری خواه بود
[ترجمه گوگل]گزارش او در مورد گروه های تروریستی حزب کمونیست و حزب جمهوری خواه بود
7. He was scathing about the government's performance.
[ترجمه ترگمان]او از عملکرد دولت ناراحت بود
[ترجمه گوگل]او در مورد عملکرد دولت هراس داشت
8. Her father gave her a scathing look.
[ترجمه ترگمان]پدرش نگاه تندی به او انداخت
[ترجمه گوگل]پدرش نگاهی به او کرد
9. He's always been so scathing about psychiatrists.
[ترجمه ترگمان]او همیشه نسبت به psychiatrists سخت آزرده شده بود
[ترجمه گوگل]او همیشه روانپزشک است
10. The committee yesterday launched a scathing attack on British business for failing to invest.
[ترجمه ترگمان]این کمیته دیروز یک حمله شدید به تجارت بریتانیا به دلیل عدم سرمایه گذاری انجام داد
[ترجمه گوگل]این کمیته روز گذشته برای حمله به سرمایه گذاری در انگلیس، یک حمله ناگهانی را آغاز کرد
11. He was scathing in his criticism of colleagues whose work did not match these standards.
[ترجمه ترگمان]او در انتقاد از همکارانی که کار آن ها با این استانداردها همخوانی نداشت، مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او در انتقاد از همکارانش که کارشان با این استانداردها مطابقت نداشت، ترسید
12. This discursive attack is paralleled by a scathing social critique.
[ترجمه ترگمان]این حمله استدلالی، به موازات یک انتقاد اجتماعی کوبنده، به موازات آن صورت می گیرد
[ترجمه گوگل]این حمله گفتمانی با یک نقد اجتماعی ناگهانی مواجه است
13. And why had he been so angry and contemptuous, so scathing about her broken engagement?
[ترجمه ترگمان]و چرا او آنقدر عصبانی و تحقیر شده بود که از نامزدی شکسته او نفرت داشت؟
[ترجمه گوگل]و چرا او خیلی عصبانی و تحقیر آمیز بود، بنابراین در مورد شکستگی شکسته اش چه می کرد؟
14. His lengthy memos to elected officials and bureaucrats contain scathing denunciations of both past and present government practices.
[ترجمه ترگمان]یادداشت های طولانی او به مقامات منتخب و کارمندان دولت حاوی محکوم کردن هر دو شیوه گذشته و حال حاضر دولت است
[ترجمه گوگل]یادداشت های طولانی خود را به مقامات و بوروکرات های انتخاب شده حاوی محکومیت های ناشی از اقدامات دولت گذشته و حال است
15. The scathing attack from consumer watchdogs comes only months after the introduction of a strict code of practice designed to improve services.
[ترجمه ترگمان]تنها چند ماه پس از معرفی یک قانون سختگیرانه که برای بهبود خدمات طراحی شده است، حمله سوزناک از سگ های نگهبان مصرف کنندگان تنها چند ماه طول می کشد
[ترجمه گوگل]حمله ناگهانی ناشی از مراقبان مراقبت های مصرفی تنها چند ماه پس از معرفی یک کد کامل از عمل طراحی شده برای بهبود خدمات می آید