کلمه جو
صفحه اصلی

ranch


معنی : مزرعه یا مرتع احشام، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن
معانی دیگر : (در باختر و جنوب باختری ایالات متحده) مزرعه ی بزرگ (با ساختمان و غیره)، رنچ، مزرعه ی دامداری، مالداری، کسانی که در مزرعه ی بزرگ کار می کنند، مخفف: ranch house، در رنچ کار کردن

انگلیسی به فارسی

در مرتع پرورش احشام، مزرعه یا مرتع احشام، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن


مزرعه یا مرتع احشام، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large farm, esp. in the western United States, where cattle, horses, or other livestock are raised on a large area of land.
مترادف: rancho, spread
مشابه: farm, farmstead, grange, homestead

(2) تعریف: those living and working on a ranch.
مشابه: cowhands, rancheros, ranchers
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: ranches, ranching, ranched
• : تعریف: to own or be employed on a ranch.
مشابه: farm

• farm with large pastureland for raising livestock
work on a ranch, operate a ranch
a ranch is a large farm, especially one used for breeding farm animals.

دیکشنری تخصصی

[آب و خاک] چراگاه

مترادف و متضاد

مزرعه یا مرتع احشام (اسم)
ranch

دامداری کردن (فعل)
ranch

در مرتع پرورش احشام کردن (فعل)
ranch

farm


Synonyms: acreage, cattle farm, dairy farm, estate, farmstead, hacienda, homestead, land, plantation


جملات نمونه

1. a horse ranch
مزرعه ی پرورش اسب

2. those cattle bore the brand of his ranch
آن احشام دارای داغ (ویژه ی) مزرعه ی گاوداری او بودند.

3. The ranch employed ten or twelve cowboys.
[ترجمه سما] مزرعه ده دوازده تا گاوچران استخدام کرده بود
[ترجمه ترگمان]مزرعه ده دوازده گاو نر را استخدام کرده بود
[ترجمه گوگل]مزرعه ده و یا دوازده کابوی دارد

4. He went to work on a ranch.
[ترجمه Parmin] او رفت تا در مزرعه کار کند.
[ترجمه سما] اون میخواد در مزرعه کارکنه
[ترجمه سارا] آن مرد رفت تا در مزرعه کار کند.
[ترجمه FaFa] او رفت تا در یک دامداری کار کند.
[ترجمه ترگمان]اون رفته بود به یه مزرعه کار کنه
[ترجمه گوگل]او به کار در مزرعه رفت

5. The ranch castrated three - fourths of its male calves.
[ترجمه ترگمان]یک مزرعه که سه چهارم of نر را آخته کرده بود
[ترجمه گوگل]مزرعه سه چهارم گوساله نر را کشته است

6. He left his Montana ranch to his spinster sister.
[ترجمه ترگمان] اون مزرعه his رو به خواهر spinster واگذار کرد
[ترجمه گوگل]او مزرعه مونتانا را به خواهر اسپینستر خود ترک کرد

7. He lives on a cattle ranch in Australia.
[ترجمه ترگمان]او در یک مزرعه دامداری در استرالیا زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در استرالیا گله دار زندگی می کند

8. The ranch is in the middle of a large plateau.
[ترجمه AAA] مزرعه در وسط فلاتی بزرگ است.
[ترجمه ترگمان]این مزرعه در وسط یک فلات بزرگ قرار دارد
[ترجمه گوگل]مزرعه در وسط یک فلات بزرگ است

9. If the weather's fine, we'll barbecue in the ranch.
[ترجمه ترگمان]اگه هوا خوب باشه، توی مزرعه کباب می کنیم
[ترجمه گوگل]اگر آب و هوا خوب است، ما در مزرعه کباب می کنیم

10. He grew up on a ranch in California.
[ترجمه *Sia*] او در یک مزرعه در کالیفرنیا بزرگ شد.
[ترجمه ترگمان]اون تو یه مزرعه تو کالیفرنیا بزرگ شد
[ترجمه گوگل]او در مزرعه ای در کالیفرنیا بزرگ شد

11. The bloody siege of the ranch complex in Waco has already left at least six police and cult members dead.
[ترجمه ترگمان]محاصره خونین مجموعه مزرعه در Waco تاکنون باعث کشته شدن حداقل شش پلیس و اعضای فرقه شده است
[ترجمه گوگل]محاصره خونین مجتمع مرتفع واکو در حال حاضر حداقل شش پلیس را ترک کرده و اعضای فرقه کشته شده اند

12. When Larson, a Mormon, started working at Remuda Ranch, she was singled out for her beliefs.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که لارسون، یک مورمون، کار خود را در مزرعه Remuda رنچ آغاز کرد، او به خاطر اعتقادات خود انتخاب شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که لارسون، مورمون، کار خود را در رموود رنچ شروع کرد، او به خاطر اعتقاداتش برجسته شد

13. He and a Boston friend bought a ranch in Laramie and raised sheep, then steer, on the open range.
[ترجمه ترگمان]او و یک دوست بوستون یک مزرعه در Laramie خریدند و گوسفندان را پرورش دادند و سپس در محوطه باز به راه افتادند
[ترجمه گوگل]او و یک دوست بوستون یک مزرعه را در لارامی خریدند و گوسفندان را پرورش دادند و سپس در دامنه باز قرار گرفتند

14. We lived first on a ranch.
[ترجمه ترگمان] ما اول تو یه مزرعه زندگی می کردیم
[ترجمه گوگل]ما برای اولین بار در مزرعه زندگی کردیم

15. The ranch, the children, all had snapped back to their normal time.
[ترجمه ترگمان]مزرعه، بچه ها، همه به زمان normal برگشته بودند
[ترجمه گوگل]مزرعه، کودکان، همه به زمان عادی خود رسیده بودند

a horse ranch

مزرعه‌ی پرورش اسب


پیشنهاد کاربران

نرده کشیدن دور چیزی مثل حیوانات مزرعه

دامداری

چرا گاه

مزرعه

a building for keeping hourses

مزرعه نگهداری حیوانات

من فک کنم مزرعه ی کوچیک یا مثلا باغچه

شِپَقلان


A side of ranch fries
به معنی سیب زمینی سرخ کرده که رویشخوب سرخ شده باشه ، ترد باشه

معنیش میشه مزرعه
چراگاه هم میشه
A large farm with cows, horses and sheep
لایک کنید

A Large Farm With Cows, Horses And Sheep
کانون زبان ایران ''Reach3, Unit4''

معمولا ranch برای مزرعه حیوانات و farm برای مزرعه گیاهان و کشاورزی به کار برده میشه.

به معنای مزرعه دامداری یا مزرعه ای بزرگ که در ان حیواناتی همچون گوسفند , گاو و اسب نگهداری می شود

نوعی سس که با غذاهای گوشتی سرو میشود برای مزه دار کردن آنها.
مثال: I'd like to have ranch as a dressing in my dish.

یه نوع سس برای یه سالاد آمریکایی که با سبزیجات و فلفل با مایونز قاطی میشه

معنی: large farm with horses , sheep, cows,
مثال: in this holiday we want to go on my grandfather's ranch

مزارع بزرگی که به ویژه در آمریکای شمالی و استرالیا وجود دارد و در این مزارع حیواناتی مثل اسب، گاو، گوسفند و غیره به منظور تولید مثل و پرورش نگهداری می شوند.

sentences:in this holiday we want to go on my grandfather's ranch
جمله :در این تعطیلات ما می خواهیم به مزرعه پدر بزرگم برویم
ranch means :a large farm with cows , horses and sheep.
معنی ranch :مزرعه بزرگ با گاو ، اسب و گوسفند.
لایک کن👍😉❤


کلمات دیگر: