کلمه جو
صفحه اصلی

question mark


معنی : علامت سوال، پرسش نشان
معانی دیگر : (دستور زبان و آیین نقطه گذاری) علامت سوال، نشان پرسش (این نشان در فارسی: ؟ - در انگلیسی: ?)، پرسش نشان نشان پرسش، علامت سئوال

انگلیسی به فارسی

علامت سوال، پرسش نشان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a punctuation mark (?) used after a word, phrase, or sentence to indicate a direct question, or to indicate doubt or uncertainty; interrogation mark.

(2) تعریف: something that is unknown.

- Because of injury, his performance next week is a big question mark.
[ترجمه ترگمان] به دلیل جراحت، عملکرد او هفته آینده یک علامت سوال بزرگ است
[ترجمه گوگل] به علت آسیب، عملکرد او در هفته آینده علامت سوال بزرگ است

• punctuation mark (?) placed at the end of a sentence to indicate a question, interrogation point
a question mark is the punctuation mark (?).
a question mark can also mean a doubt or uncertainty over something or someone.

مترادف و متضاد

علامت سوال (اسم)
question mark

پرسش نشان (اسم)
question mark

جملات نمونه

1. There is a question mark over the future of geriatric care.
[ترجمه ترگمان]یک علامت سوال در مورد آینده مراقبت از سالمندان وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک سوال در مورد آینده مراقبت های سالمندان وجود دارد

2. His arrival clearly puts a huge question mark against the future of the present team captain.
[ترجمه ترگمان]ورود او به وضوح علامت سوال بزرگی در برابر آینده کاپیتان فعلی تیم قرار می دهد
[ترجمه گوگل]ورود او به وضوح علامت سوال بزرگ در برابر آینده کاپیتان تیم حاضر است

3. Put a question mark at the end of that sentence.
[ترجمه ترگمان]در پایان این جمله علامت سوال بگذارید
[ترجمه گوگل]علامت سوال در انتهای این جمله قرار دهید

4. There's still a big question mark hanging over his future with the team.
[ترجمه ترگمان]هنوز علامت بزرگی در مورد آینده اش با تیم وجود دارد
[ترجمه گوگل]هنوز یک علامت سوال بزرگ وجود دارد که در مورد آینده او با تیم وجود دارد

5. A big question mark hangs over the wisdom of the move.
[ترجمه ترگمان]علامت سوال بزرگی بر روی حکمت این حرکت آویزان است
[ترجمه گوگل]یک علامت سوال بزرگ بر روی حکمت حرکت می کند

6. A slight question mark against her character remains.
[ترجمه ترگمان]علامت کوچکی بر علیه شخصیت او باقی می ماند
[ترجمه گوگل]علامت سوال کمی در برابر شخصیت او باقی می ماند

7. There is now a serious question mark over his leadership ability.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر علامت سوال جدی در مورد توانایی رهبری او وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک سوال جدی در مورد توانایی رهبری او وجود دارد

8. A question mark hangs over the future of the company.
[ترجمه ترگمان]علامت سوال در آینده شرکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک علامت سوال در مورد آینده شرکت وجود دارد

9. The weather forecast has put a question mark against the chance of doing any gliding tomorrow.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی آب و هوا یک علامت سوال در برابر شانس انجام هر گونه پرواز فردا قرار داده است
[ترجمه گوگل]پیش بینی آب و هوا یک علامت سوال در برابر احتمال انجام هر گونه هواپیمای بدون سرنشین فردا قرار داده است

10. A big question mark hangs over the company's future.
[ترجمه ترگمان]علامت سوال بزرگی در آینده شرکت وجود دارد
[ترجمه گوگل]علامت سوال بزرگ در مورد آینده شرکت چسبیده است

11. A question mark hangs over the future of the company after shares plunged to a record low.
[ترجمه ترگمان]علامت سوال در آینده شرکت بعد از سقوط سهام به رکورد پایین آویزان است
[ترجمه گوگل]یک علامت سوال در مورد آینده شرکت پس از سهام به پایین رکورد

12. There's a question mark about her suitability for the job.
[ترجمه ترگمان]یه علامت سوال در مورد کار اون برای کار وجود داره
[ترجمه گوگل]یک سوال در مورد مناسب بودنش برای کار وجود دارد

13. A question mark still hangs over Beckham's match-fitness.
[ترجمه ترگمان]علامت سوال همچنان بر روی تناسب و تناسب بکهام معلق است
[ترجمه گوگل]علامت سوال هنوز هم در مورد مسابقات تناسب اندام بکام آویزان است

14. However, a question mark continued to hang over Kaliningrad, which was not specifically mentioned in the agreement.
[ترجمه ترگمان]با این حال علامت سوال همچنان از Kaliningrad که به طور خاص در توافق نامه ذکر نشده بود ادامه داشت
[ترجمه گوگل]با این حال، یک علامت سوال همچنان بر کلینینگادور آویزان شد، که به طور خاص در توافق نامه ذکر نشده بود

پیشنهاد کاربران

بحث و سوال بر سر چیزی داشتن_ جای سوال داره
( داشتن )
Question mark ( hanging ) over
There’s still a big question mark over her ability.

Question mark over/about sth
شک داشتن به چیزی/درباره ی چیزی

question mark ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: علامت سؤال
تعریف: نشانه ای به شکل «؟» که در پایان جملات پرسشی به کار می رود


کلمات دیگر: