1. Holm oak and tamarisk withstand the wind and salt spray and give shelter to the birds.
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه گوگل]بلوند هولم و تاماریس با اسپری باد و نمک مخلوط می شوند و به پرندگان کمک می کنند
2. Other products were jade, rushes, tamarisk and balsam poplar.
[ترجمه ترگمان]سایر محصولات شامل یشم، rushes، بوته های گز و balsam poplar بودند
[ترجمه گوگل]محصولات دیگر عبارتند از یشم، عجله، تاماریز و صنوبر بلوز
3. Union campus literary societies of China tamarisk drunken hearts and dancing Yin.
[ترجمه ترگمان]انجمن های ادبی محوطه اتحادیه چین و قلب های مستانه و \"یین\" و \"یین\" و \"یین\"
[ترجمه گوگل]انجمن دانشجویان اتحادیه انجمن های ادبی چین قلب تاماریس مست و رقص یین
4. The Chionese tamarisk is the most common and familiar plant on high plateaus.
[ترجمه ترگمان]بوته های گز یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین بوته های گز است
[ترجمه گوگل]گیاه Chionese tamarisk شایع ترین و آشنا ترین گیاه در پلات های بلند است
5. Eurasian shrub resembling the tamarisk.
[ترجمه ترگمان]بوته های گز به بوته های گز شباهت داشت
[ترجمه گوگل]درخت کریسمس اورآسیایی شبیه تاماریز
6. He was walking past the barley granaries now, three rough structures of tamarisk planking.
[ترجمه ترگمان]در حال عبور از انبار غله که در حال حاضر سه ساختمان ناهموار از بوته های گز پوشیده شده بود، گذشت
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر از انبارهای جو در حال حرکت است، سه ساختار خشن تانارویس
7. During a stop at a beach, Babbitt lamented the intrusion of non-native Tamarisk bushes along the river banks.
[ترجمه ترگمان]به بیت در حین توقف در کنار ساحل، به خاطر این مزاحمت محلی که در ساحل رودخانه بود، گله می کرد
[ترجمه گوگل]بابیت در طول یک توقف در ساحل، از نفوذ بوته های غیر بومی Tamarisk در امتداد رودخانه ها انتقاد کرد
8. It has been shown by experimentation that a single Chinese tamarisk or rose willow on the Gobi is like a brave soldier that can block 500 cubic meters of drifting sand a year.
[ترجمه ترگمان]توسط آزمایش ها انجام شده نشان داده شده است که یک نفر از بوته های گز یا درخت بید در the مانند یک سرباز دلیر است که می تواند ۵۰۰ متر مکعب ماسه شناور را در سال مسدود کند
[ترجمه گوگل]با آزمایشات نشان داده شده است که یک تاماریس چینی یا یک گیوی رز در گابی مانند یک سرباز شجاع است که می تواند 500 متر مکعب شن و ماسه روان در سال را مسدود کند
9. In the village, there has been legends going around about the Chinese tamarisk.
[ترجمه ترگمان]در روستا افسانه هایی وجود دارد که در اطراف بوته های گز چینی جریان دارد
[ترجمه گوگل]در روستا، افسانه هایی درباره تاماریسم چینی وجود دارد
10. Driving through the Taklamakan Desert Tarim highway, exploring the Tamarisk Forest at Kucha Xinjiang China.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در بزرگراه Taklamakan Desert، در حال کاوش در جنگل tamarisk در Kucha جیانگ چین
[ترجمه گوگل]رانندگی از طریق بزرگراه تاریم کویر Taklamakan، کاوش در جنگل Tamarisk در Kucha Xinjiang چین