کلمه جو
صفحه اصلی

scamper


معنی : گریز، چهار نعل، فرار باشتاب، بتاخت رفتن، چهار نعل دودیدن، چهار نعل رفتن
معانی دیگر : با شتاب رفتن، شتافتن، دوان دوان رفتن، حرکت با شتاب، دوندگی، فرار، پرواز سریع

انگلیسی به فارسی

چهارنعل، بتاخت رفتن، چهار نعل دودیدن، گریز، فرارباشتاب، پرواز سریع


scamper، چهار نعل، گریز، فرار باشتاب، چهار نعل رفتن، بتاخت رفتن، چهار نعل دودیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: scampers, scampering, scampered
• : تعریف: to run quickly or playfully.
مشابه: trip

- The squirrels were scampering about the yard.
[ترجمه ترگمان] سنجاب ها در حیاط جست وخیز می کردند
[ترجمه گوگل] سنجابها در مورد حیاط بودند
اسم ( noun )
• : تعریف: a hasty or playful run.
مشابه: scuttle, trip

- The children enjoyed their scamper across the lawn.
[ترجمه ترگمان] بچه ها از محوطه چمن گذشتند و از محوطه چمن گذشتند
[ترجمه گوگل] بچه ها از چتر خود لذت می برند

• playful run, quick run, scuttle, scurry
run quickly and playfully, scurry, scuttle
when children or small animals scamper somewhere, they move with small, quick, bouncing steps.

مترادف و متضاد

گریز (اسم)
escape, scuttle, allusion, getaway, evasion, flight, digression, jink, elusion, subterfuge, gink, guy, scamper, escapement, desertion, loup, truancy, sidestep

چهار نعل (اسم)
gallop, brattle, canter, scamper, gallopade, tantivy

فرار با شتاب (اسم)
scamper

بتاخت رفتن (فعل)
scamper

چهار نعل دودیدن (فعل)
scamper

چهار نعل رفتن (فعل)
course, gallop, scamper

run, dash


Synonyms: bolt, dart, flee, fly, hasten, hie, hurry, light out, make off, race, romp, rush off, scoot, scurry, scuttle, shoot, skedaddle, skip, speed, speed away, sprint, tear, trot, whip, zip


Antonyms: stroll


جملات نمونه

1. Her weedy children would scamper up to practice karate in the clearing of his property.
[ترجمه ترگمان]فرزندان پر از علف هرز او به سمت بالا رفتن از زمین به سمت تمرین کاراته حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]فرزندان علف های هرز خود را در تمیز کردن اموال خود به کاراته تمرین می کنند

2. Closer by, red foxes scamper along Further Lane and deer browse near the front door.
[ترجمه ترگمان]از نزدیک تر، روباه ها قرمز به سوی لین و گوزن به سمت در ورودی می روند
[ترجمه گوگل]نزدیک تر، روباه قرمز در کنار لاین و گوزن نزدیک نزدیک درب

3. Why not just demand their valuables and scamper off?
[ترجمه ترگمان]چرا فقط valuables و scamper را طلب نکنید؟
[ترجمه گوگل]چرا نه فقط ارزش های ارزشمندی را به آنها می فروشیم؟

4. Near their back porch, they said, rats scamper about, and maggots slither near trash bins.
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی ایوان خانه آن ها می گفتند که موش ها و کرم ها در کنار سطل های زباله نشسته اند
[ترجمه گوگل]نزدیک پشت ایوان خود، آنها گفت، موش درباره دوند، و کرم در کنار سطل های زباله غلتیدن

5. Scamper: Do not yell me! Igor: Please pull switch.
[ترجمه ترگمان]! سرم داد نزن ایگور … لطفا بزن به چاک
[ترجمه گوگل]کلاهبردار منو بکش ایگور لطفا سوئیچ را بکشید

6. Let the dog for a scamper.
[ترجمه ترگمان]این سگ رو برای اسکامپر رها کن
[ترجمه گوگل]اجازه دهید سگ برای یک اسکامر

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

8. The following day, scamper about goes to small white hare bakery, " Boss, have 100 bun? "
[ترجمه ترگمان]روز بعد، جست و جو برای رفتن به نانوایی small کوچک، \"رئیس\"، ۱۰۰ کلوچه دارد؟ \"
[ترجمه گوگل]روز بعد، اسمپر در مورد نانوایی کوچک سفید خرگوش می رود، 'رئیس، 100 نان؟ '

9. Scamper before you get in deeper with this bunch.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که با این گروه عمیق تر بشی
[ترجمه گوگل]Scamper قبل از این که این گروه را عمیق تر بدانید

10. She loves to scamper through the woods of the forest.
[ترجمه ترگمان]اون دوست داره که از وسط جنگل فرار کنه
[ترجمه گوگل]او دوست دارد از طریق جنگل های جنگل از بین برود

11. If anyone cut themselves, he could smell the scent of blood and would scamper towards it.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی نفس بکشد، بوی خون را حس می کرد و به سوی آن می شتافت
[ترجمه گوگل]اگر کسی خودش را بکشد، می تواند عطر و بوی بوی بگذارد و به سمت آن حرکت کند

12. The message is in family philtrum get about, immediately scamper opened boiler, all kin think method to search.
[ترجمه ترگمان]این پیام در خانواده philtrum قرار دارد و فورا به سمت دیگ بخار باز می گردد که همه برای جستجو به آن فکر می کنند
[ترجمه گوگل]پیام این است که در فلیتروم خانواده در مورد، فورا scamper دیگ بخار باز، همه مردم فکر روش برای جستجو

13. Bundles of candles were procured, and straightway there was a general scamper up the hill.
[ترجمه ترگمان]چندین دسته شمع به دست آوردند و بی درنگ یک ژنرال برخاست و از تپه بالا رفت
[ترجمه گوگل]شمعهای شمعها تهیه شده بود، و در حال حاضر یک تکه تکه تکه کردن به طور کلی از تپه وجود داشت

14. "If you don't believe me, follow me into the forest and see for yourself, " continued the fox. "Watch how the animals scamper off at the mere sight of me! "
[ترجمه ترگمان]روباه ادامه داد: \" اگر حرف مرا باور نمی کنی، مرا در جنگل دنبال کن و خودت ببین \"
[ترجمه گوگل]'اگر شما به من اعتقاد ندارید، من را در جنگل دنبال کنید و خودتان را ببینید'، روباه ادامه داد 'تماشا کنید که حیوانات از بین میروند! '

15. Dauber is usually naked, and to get to the refrigerator he must scamper past the video camera that is always watching from the foot of his stairs.
[ترجمه ترگمان]dauber معمولا برهنه است و برای رسیدن به یخچال باید از دوربین ویدئویی که همیشه از پایین پله ها مراقبت می کند عبور کند
[ترجمه گوگل]Dauber معمولا برهنه است و برای رسیدن به یخچال و فریزر باید از دوربین فیلمبرداری که همیشه از پایه ی پله هایش تماشا می کند استفاده کند

The children laughed and scampered back into the house.

بچه‌ها خندیدند و دوان‌دوان برگشتند به خانه.



کلمات دیگر: