1. Parents are looking for reassurance about their children's safety.
[ترجمه ترگمان]والدین در جستجوی اطمینان از امنیت کودکان خود هستند
[ترجمه گوگل]والدین به دنبال اطمینان در مورد ایمنی کودکان خود هستند
2. Continual calm reassurance should be given.
[ترجمه ترگمان]اطمینان مداوم و مداوم باید داده شود
[ترجمه گوگل]اطمینان از آرامش مداوم باید داده شود
3. Immediately, Daniel cut in on Joanne's attempts at reassurance.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله، دنیل با تلاش \"جووان s\" به او اطمینان خاطر داد
[ترجمه گوگل]بلافاصله، دانیل تلاشهای جوآن را در اطمینان تکان داد
4. He drew reassurance from the enthusiastic applause.
[ترجمه ترگمان]او از تشویق پرشوری که در دست داشت، اطمینان خاطر داد
[ترجمه گوگل]او از تشویق مشتاق اطمینان می گرفت
5. Teenagers need love, encouragement and reassurance from their parents.
[ترجمه ترگمان]نوجوانان به عشق، تشویق و اطمینان از والدین خود نیاز دارند
[ترجمه گوگل]نوجوانان نیازمند عشق، تشویق و اطمینان از والدین خود هستند
6. My teacher gave me a nod of reassurance and I began.
[ترجمه ترگمان]معلم مرا به علامت تایید تکان داد و من شروع کردم
[ترجمه گوگل]معلم من به من یک انگیزه اطمینان داد و من شروع کردم
7. She found reassurance in the high attendance at her lectures.
[ترجمه ترگمان]او به حضور بالا در سخنرانی های خود اطمینان داد
[ترجمه گوگل]او در حضور سخنرانی هایش با دقت اطمینان یافت
8. He glanced at her, seeking reassurance.
[ترجمه ترگمان]او به او نگاه کرد و سعی کرد به او اطمینان خاطر بدهد
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد، به دنبال اطمینان
9. She needed reassurance that she belonged somewhere.
[ترجمه ترگمان]او به اطمینان خاطر نیاز داشت که به جایی تعلق داشته باشد
[ترجمه گوگل]او نیاز به اطمینان داشت که در جایی قرار دارد
10. They are offering practical help and reassurance.
[ترجمه ترگمان]آن ها به آن ها کمک عملی و اطمینان می دهند
[ترجمه گوگل]آنها کمک عملی و اطمینان را ارائه می دهند
11. I patted her shoulder in reassurance.
[ترجمه ترگمان]با اطمینان شانه او را نوازش کردم
[ترجمه گوگل]من شانه خود را در اطمینان تکان دادم
12. He held onto her hand for reassurance.
[ترجمه ترگمان]دستش را برای اطمینان به طرف او دراز کرد
[ترجمه گوگل]او برای اطمینان به او دست داد
13. A system of beliefs can bring you reassurance at times of stress.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم از عقاید می تواند شما را در زمان استرس به شما اطمینان دهد
[ترجمه گوگل]سیستم اعتقادات می تواند شما را در زمان استرس اطمینان بخشد
14. The ministry tried to offer reassurance on the safety of eating beef.
[ترجمه ترگمان]این وزارتخانه تلاش کرده است تا از امنیت گوشت گاو اطمینان حاصل کند
[ترجمه گوگل]این وزارتخانه سعی کرد تا اطمینان بخشی از امنیت گوشت گاو مصرف کند