1. Her poems are modishly experimental in style and recondite in subject-matter.
[ترجمه ترگمان]شعرهای او به سبک و recondite در موضوع مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اشعار او به لحاظ تجربی در سبک و تجربیات موضوعی هستند
2. Such teachings are very recondite and need considerable study to understand fully.
[ترجمه ترگمان]این آموزه ها بسیار پیچیده هستند و به مطالعه قابل توجهی نیاز دارند تا به طور کامل درک شوند
[ترجمه گوگل]چنین تعالیم بسیار مورد احترام هستند و برای مطالعه کامل به مطالعه قابل توجهی نیاز دارند
3. This recondite reinterpretation of the classics had the unlooked-for result of keeping them alive and well for many, many centuries.
[ترجمه ترگمان]این تفسیر مجدد عجیب آثار کلاسیک، نتیجه غیر منتظره ای را داشت که آن ها را زنده نگه می داشت و برای بسیاری از قرون متمادی
[ترجمه گوگل]این تفسیر مجدد کلاسیک از کلاسیک ها بی توجه بود - برای نتیجه نگه داشتن آنها زنده و خوب برای بسیاری از بسیاری از قرن ها است
4. To a craftsman, the ancient article with recondite and scholastic words was too abstruse to understand.
[ترجمه ترگمان]بر روی یک هنرمند، این مقاله باستانی با کلمات گران و مدرسی بسیار abstruse از آن بود که بتوان آن را درک کرد
[ترجمه گوگل]به یک صنعتگر، مقاله باستانی با واژه های معروف و غریب، بسیار ناراحت کننده بود
5. We had to work from material that was both complex and recondite.
[ترجمه ترگمان]ما باید از موادی استفاده می کردیم که هم پیچیده و هم عجیب
[ترجمه گوگل]ما مجبور بودیم از موادی که هم پیچیده و هم پیچیده بودند کار کنیم
6. Eyre's down-to-earth style was well suited to the exploration of these recondite matters.
[ترجمه ترگمان]سبک سر تا پا ایر برای اکتشاف این مسائل عجیب و غریب مناسب و مناسب بود
[ترجمه گوگل]سبک Eyre به زمین به خوبی برای کاوش در مورد این موضوعات recondite مناسب بود
7. Although the calculation method of the average value is simple but its meaning is recondite.
[ترجمه هادی عزیزی] اگرچه روش محاسبه مقدار متوسط ساده است اما معنای آن پیچیده و مبهم است
[ترجمه ترگمان]اگر چه روش محاسبه مقدار متوسط ساده است اما معنای آن recondite است
[ترجمه گوگل]اگر چه روش محاسبه مقدار متوسط ساده است اما معنای آن به معنی عقد است
8. Yet the Revolution turned upon the most obscure and recondite minutiae of astronomical research.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، انقلاب the و مبهم تحقیقات نجومی را دگرگون کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، انقلاب بر روی معدود ترین مباحث نجومی تحقیقاتی نجومی پرداخت
9. We hear from mathematicians that bees have practically solved a recondite problem.
[ترجمه ترگمان]ما از ریاضی دانان می شنویم که زنبورها عملا یک مشکل عمیق را حل کرده اند
[ترجمه گوگل]ما از ریاضیدانان می شنویم که زنبورها عملا یک مشکل روحی را حل کرده اند