1. the smell of food can be a trigger for salivation
بوی خوراک می تواند موجب ترشح آب دهان بشود.
2. The discharges irritate and make the skin sore; salivation may be profuse; the breath offensive.
[ترجمه ترگمان]تخلیه به شدت تحریک می شود و پوست را مجروح می کند؛ بزاق ترشح ممکن است سرشار از تب باشد
[ترجمه گوگل]تخلیه ها باعث تحریک پوست و ایجاد درد می شوند؛ بزاق ممکن است غنی باشد نفس توهین آمیز
3. They can't excite the angry salivation needed to oil battle-bus wheels.
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند بزاق خشم لازم برای چرخ های اتوبوس - اتوبوس را تحریک کنند
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند بزاق عصبانی مورد نیاز برای چرخ های اتوبوس نفتی را تحریک کنند
4. Salivation. Offensive odour of mouth is marked.
[ترجمه ترگمان]salivation بوی بد دهن رو نشون میده
[ترجمه گوگل]بزاق بوی تازهای از دهان مشخص شده است
5. He devised an experiment to ascertain whether salivation could occur in the absence of any obvious physical cause.
[ترجمه ترگمان]او آزمایشی را برای تعیین اینکه آیا ترشح بزاق ممکن است در غیاب هر گونه علت فیزیکی آشکار انجام دهد، ابداع کرد
[ترجمه گوگل]او یک آزمایش برای تعیین اینکه آیا بزاق ممکن است در صورت عدم علت فیزیکی آشکار رخ دهد
6. In Pavlov's conditioning experiments with dogs, salivation at the sound of a bell is the conditional response.
[ترجمه ترگمان]در آزمایش conditioning اوف با سگ ها، ترشح بزاق در صدای یک زنگ پاسخ شرطی است
[ترجمه گوگل]در آزمایش های آماده سازی پاورف با سگ، بزاق در صدای زنگ، پاسخ شرطی است
7. Methods:110 cases with neuroleptic salivation were allocated to two groups randomly, treatment group (56 cases) were given CLW for oral use and control group (54 cases) by artane or phenergan.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۱۰ پرونده با neuroleptic بزاق به دو گروه به طور تصادفی، گروه درمان (۵۶ مورد)برای استفاده شفاهی و گروه کنترل (۵۴ مورد)توسط artane یا phenergan اختصاص داده شده است
[ترجمه گوگل]روشها: 110 بیمار مبتلا به بزاق نئورئپتیک به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و گروه درمان (56 مورد) دارای CLW برای مصرف خوراکی و گروه کنترل (54 مورد) توسط آرانتین یا فنرگان بودند
8. A medicinal substance chewed to increase salivation.
[ترجمه ترگمان]یک ماده دارویی می جوید تا ترشح بزاق را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]دارویی که برای افزایش بزاق تجدید می شود
9. Sour stomach with wind, regurgitation, reflux, nausea, food sitting like a load, the characteristic taste and salivation.
[ترجمه ترگمان]Sour با باد، regurgitation، برگشت، برگشت، تهوع، غذا مانند بار، مزه مشخصه و بزاق ترشح می کند
[ترجمه گوگل]معده با باد، رگولاتوری، ریفلاکس، تهوع، مواد غذایی نشسته مانند یک بار، طعم و بوی خاص است
10. Bronchial carcinoid tumors may be manifested by severe and prolonged flushing episodes, facial and periorbital edema, excessive lacrimation, salivation, tachycardia, and hypotension.
[ترجمه ترگمان]تومورهای مغزی bronchial ممکن است با گونه های سرخ شدید و طولانی مدت، تورم صورت و periorbital، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، و hypotension نشان داده شوند
[ترجمه گوگل]تومورهای کارسینوئید برونش ممکن است با شدت و طولانی شدن حادثه رفلاکس، ادم صورت و پری بیوتیک، سوزش بیش از حد، بزاق، تکی کاردی و فشار خون بالا ظاهر شود
11. A colorless or yellow poisonous compound, C11H 16N 2O obtained from the leaves of the jaborandi and used to induce sweating, promote salivation, and treat glaucoma.
[ترجمه ترگمان]یک ترکیب سمی بی رنگ یا زرد، C۱۱H ۱۶ N ۲ O [ ۲ ] از برگ های of بدست آمد و برای القا کردن تعریق، ترویج بزاق، و رفتار آب سیاه مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]ترکیبات سمی رنگی یا زرد، C11H 16N 2O، از برگهای وبرندی به دست می آید و برای ایجاد تعریق، تسکین بزاق، و درمان گلوکوم استفاده می شود
12. Glycopyrrolate was approved decades ago to treat peptic ulcers and reduce salivation in patients under anesthesia.
[ترجمه ترگمان]Glycopyrrolate دهه ها پیش برای درمان زخم peptic و کاهش ترشح بزاق در بیماران مبتلا به بی هوشی مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه گوگل]گلیکوپیرولات دهها ساله برای درمان زخم معده و کاهش بزاق در بیماران تحت بیهوشی تأیید شد
13. Absolute, broken by and spasmodic, and, as in extrapyramidal affections, salivation and excessive sweating.
[ترجمه ترگمان]کام لا Absolute و با دست و پا شکسته و به همان اندازه که در احساسات extrapyramidal و salivation و عرق فراوان دیده می شود
[ترجمه گوگل]مطلق، شکسته و اسپاسمودی، و مانند عوارض جانبی اضافی، بزاق و عرق بیش از حد
14. Objective : To observe the therapeutic effect of Chenxia Liujunzi Wan ( CLW ) for neuroleptic salivation.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثر درمانی of Liujunzi Wan (CLW)برای neuroleptic بزاق
[ترجمه گوگل]هدف: برای مشاهده اثر درمانی Chenxia Liujunzi Wan (CLW) برای بزاق نئورئپتیک