کلمه جو
صفحه اصلی

tambour


معنی : طبل، دهل، طبال، دینامیت، تنبور، تنفس نگار، بنض نگار، رویه یا دیواره متحرک چوبی
معانی دیگر : (از ریشه ی فارسی)، دنبره، پرده ی حصیری، دیواره ی چوبی، (دو حلقه ی چوبی که پارچه را تنگ در میان آنها قرار می دهند) کارگاه، قاب، طبله ی سوزن دوزی، بن­ نگار، مبل سازی رویه یا دیواره متحرک چوبی، دیواره متحرک چوبی ساختن

انگلیسی به فارسی

تنبور، دهل، تنفس نگار، بنض نگار، (مبل سازی) رویه یا دیواره متحرک چوبی، دیواره متحرک چوبی ساختن


تامبور، تنبور، دهل، تنفس نگار، بنض نگار، دینامیت، طبال، طبل، رویه یا دیواره متحرک چوبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a drum.

(2) تعریف: a small embroidery frame consisting of two wooden hoops that fit tightly together to hold and stretch out the cloth that is to be worked on.

• drum (music); small round embroidery frame

مترادف و متضاد

طبل (اسم)
drum, tom-tom, tambourine, tympan, tabor, tambour, tatoo

دهل (اسم)
drum, kettledrum, timpani, tambour, kettle

طبال (اسم)
drum, tambour, drum major, drummer, tympanist

دینامیت (اسم)
dynamite, tambour

تنبور (اسم)
tabor, tambour

تنفس نگار (اسم)
tambour

بنض نگار (اسم)
tambour

رویه یا دیواره متحرک چوبی (اسم)
tambour

جملات نمونه

1. It was followed by musicians with tambour, fife and viol.
[ترجمه ترگمان]پس از آن موسیقیدانان با tambour، فایف و ویول از آن پیروی کردند
[ترجمه گوگل]توسط نوازندگان با تامور، فیف و ویلا دنبال شد

2. The tambour is a hand drum instrument found in the Middle-East. It is often played solo to show the performer's dexterity in rhythm and speed.
[ترجمه ترگمان]The یک ابزار ساز دستی است که در خاور میانه یافت می شود آن اغلب به صورت انفرادی نمایش داده می شود تا مهارت نوازنده را در ریتم و سرعت نشان دهد
[ترجمه گوگل]تامبور یک ابزار درام دست در شرق میانه است اغلب به صورت انفرادی برای نشان دادن مهارت بازیگر در ریتم و سرعت نمایش داده می شود

3. Guildford returned leading a large company of masked figures who marched into the hall to the raucous clamour of tambour and fife.
[ترجمه ترگمان]Guildford به رهبری گروه بزرگی از چهره های نقاب دار برگشت که با سر و صدای ناهنجار of و fife وارد تالار شدند
[ترجمه گوگل]گیلدفورد رهبری یک شرکت بزرگ از چهره های مخملی را که به سالن راهپیمایی کردند، به تظاهرات شلوغی تامور و فایف می رساندند

4. This apart, in modern times the western musical instruments like the Tambourin and the Tambour are adaptations of the Indian Tambora and Tanpura.
[ترجمه ترگمان]این از هم جدا، در دوران مدرن، سازه ای موسیقی غربی مانند Tambourin و the با Tambora هندی و Tanpura هندی سازگاری دارند
[ترجمه گوگل]از هم اکنون، در زمان های مدرن سازهای غربی از قبیل تامورین و تامور، اقتباس از تامبورا هند و تانپورا است

5. On the books of profane music which entered the convent, amour (love) was replaced by tambour (drum) or pandour.
[ترجمه ترگمان]در کتاب های موسیقی کفر آمیز که وارد دیر شد، عشق (عشق)با tambour (درام)یا pandour جایگزین شد
[ترجمه گوگل]در کتاب های موسیقی عامیانه که به کلیسا وارد شد، عشق (عشق) با تامور (درام) یا پاندور جایگزین شد

6. Thrust self aligning roller bearing is one type of thrust bearing with tambour roller aslant ranged.
[ترجمه ترگمان]bearing self Thrust یک نوع فشار باری است که در دامنه roller tambour کج قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]غلتک خود رطوبت محوری یک نوع تحمل رانش با غلتک tambour aslant محدوده است


کلمات دیگر: