1.
قابلمه
2. she bashed her husband over the head with a saucepan
با ماهیتابه بر سر شوهرش کوفت.
3. The water in the saucepan had all boiled away.
[ترجمه ترگمان]آب داخل ماهی تابه جوش آورده بود
[ترجمه گوگل]آب در قاشق غذاخوری پخته شده بود
4. The saucepan on the cooker puffed little jets of steam.
[ترجمه ترگمان]قابلمه روی دیگ بخار کوچک بخار را روشن کرد
[ترجمه گوگل]ظرف پز بر روی اجاق گاز، جت های بخار کوچکی را پف کرد
5. She scoured the saucepan with cleanser.
[ترجمه ترگمان]اون ظرف رو با تمیز کننده تمیز کرد
[ترجمه گوگل]او را با تمیزکننده قاشق را خرد کرده
6. Cover the saucepan and remove from the heat.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را بپوشانید و از روی حرارت بردارید
[ترجمه گوگل]کاسه ای را به هم بزنید و از گرما خارج شوید
7. The saucepan boiled dry on the stove.
[ترجمه ترگمان]قابلمه روی اجاق خشک شده بود
[ترجمه گوگل]کباب پز خشک شده بر روی اجاق گاز
8. He held out the saucepan for inspection.
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را برای بازرسی دراز کرد
[ترجمه گوگل]او ظرف را برای بازرسی گذاشت
9. Fill a saucepan with water and bring to a slow boil.
[ترجمه ترگمان]یک قابلمه را با آب پر کنید و بجوشانید
[ترجمه گوگل]یک کاسه را با آب پر کنید و به جوش آهسته برسید
10. Put water, butter and lard into a saucepan and bring slowly to the boil.
[ترجمه ترگمان]آب، کره و چربی داخل یک ماهی تابه و آرام به جوش می آید
[ترجمه گوگل]آب، کره و گوشت خوک را به یک ظرف بخور و به آرامی به جوش بیاورید
11. Place the saucepan over moderate heat until the cider is very hot but not boiling.
[ترجمه ترگمان]قابلمه را بر روی حرارت ملایم قرار دهید تا زمانی که شراب سیب خیلی داغ باشد اما جوش نیاید
[ترجمه گوگل]پودر کاسه را روی حرارت متوسط قرار دهید تا سیر خیلی گرم باشد اما جوش نزنید
12. The water in the saucepan was bubbling furiously.
[ترجمه ترگمان]آب در ماهی تابه از شدت خشم می جوشید
[ترجمه گوگل]آب در قاشق غذاخوری خشمگین بود
13. You can detach the handle of the saucepan by undoing this screw.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید دسته ماهی تابه را با undoing از این پیچ جدا کنید
[ترجمه گوگل]با لغو این پیچ می توانید دسته از ظرف را جدا کنید
14. Be careful with that saucepan the handle's loose.
[ترجمه ترگمان]مراقب اون saucepan باش دسته شل شده
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که آن را از دست ندهید
15. Heat one tablespoon of oil in a saucepan.
[ترجمه ترگمان]یک قاشق سوپ خوری روغن را در یک ماهی تابه بریزید
[ترجمه گوگل]یک قاشق غذاخوری روغن در یک کاسه را حرارت دهید