1. E denied the charges, saying Satrap left while under investigation for conflicts of interest.
[ترجمه ترگمان]E این اتهامات را رد کرد و گفت که satrap در حالی که به خاطر تعارض منافع تحت بازجویی هستند، سمت چپ را ترک کرده است
[ترجمه گوگل]E اتهامات را رد کرد، در حالی که تحت تعقیب ساتراپ برای تعارض منافع، ساترافت را ترک کرد
2. Mausolus M 9 shows the satrap appointing two Karians to office in Xanthos.
[ترجمه ترگمان]Mausolus M [ ۹ ] the را نشان می دهد که دو Karians را به دفتر in منصوب می کند
[ترجمه گوگل]Mausolus M 9 نشان می دهد satrap انتصاب دو کارائیب به دفتر در Xanthos
3. Mausolus was a satrap, or governor, in the Persian Empire, and his fabled tomb is the source of the word "mausoleum. "
[ترجمه ترگمان]Mausolus یکی از satrap یا فرماندار امپراتوری پارسی بود و آرامگاه افسانه ای او منبع \"مقبره\" بود
[ترجمه گوگل]Mausolus ساتراپ یا فرماندار در امپراتوری ایران بود و آرامگاه افسانه ای او منبع کلمه 'مقبره' است '
4. The two most obvious and irksome are subjection to satraps and extortion of tribute, including personal military service.
[ترجمه ترگمان]دو مورد کاملا بدیهی و رنج آور در حال تسلیم شدن با satraps و اخاذی از جمله خدمات نظامی شخصی است
[ترجمه گوگل]دو آشکار ترین و بی رحمانه، تحت تعقیب ساتراپ ها و اخاذی از ادای احترام هستند، از جمله خدمات نظامی شخصی
5. But there is no sign that the disgrace of the last Soviet satrap will clear the way for peace.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که رسوایی آخرین اتحاد جماهیر شوروی، راه را برای صلح هموار کند
[ترجمه گوگل]اما هیچ نشانه ای وجود ندارد که بی رحمانه ساتراپ سابق شوروی راه راه صلح را روشن کند
6. I've had it easy, served up on all life's silver platters like a satrap .
[ترجمه ترگمان]من این کار را آسان کرده بودم، در ظرف های نقره زندگی مثل یک satrap خدمت کردم
[ترجمه گوگل]من آن را آسان کرده ام، در همه platters زندگی نقره مانند ساتاپ خدمت کرده است
7. King of Persia (33'-330) who was defeated in several battles by Alexander the Great. His murder by a Bactrian satrap effectively ended the Persian Empire.
[ترجمه ترگمان]پادشاه ایران (۳۳ -۳۳۰)که در نبرده ای متعدد الکساندر بزرگ شکست خورد قتل او توسط a satrap به طور موثر به امپراتوری ایران پایان داد
[ترجمه گوگل]پادشاه ایران (33'-330) که در جنگهای متعدد توسط الکساندر بزرگ شکست خورد قتل او توسط ساتراپ باختیار به طور موثری به امپراطوری ایران پایان داد
8. Every weapon was aimed into the room. One command from the Satrap, and the three of them would become human hedgehogs, bristling with arrows and spears.
[ترجمه ترگمان]هر سلاحی را به سوی اتاق هدایت می کرد یک فرمان از طرف satrap و هر سه آن ها با تیر و نیزه های خود به شکل انسانی درآمده بودند
[ترجمه گوگل]هر سلاح در اتاق هدف قرار گرفت یک فرمان از ساتاپر، و سه نفر از آنها به عنوان یهودیان جغرافیایی تبدیل می شوند که با فلش و صخره ها پرورش می یابند