کلمه جو
صفحه اصلی

schizophrenia


معنی : جنون جوانی
معانی دیگر : (روان پزشکی) اسکیزوفرنی، روان گسیختگی، روان گسیخت (سابقا:dimentia praecox)

انگلیسی به فارسی

جنون جوانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: schizophrenic (adj.), schizophrenic (n.)
(1) تعریف: a severe and often incurable mental disorder that is marked by visual and esp. auditory hallucinations, intellectual and emotional isolation from others, and unpredictable behavior.

(2) تعریف: (informal) the existence of strongly contradictory elements, characteristics, motives, or the like.

• (psychology) severe psychotic disorder characterized by psychosis (also characterized by agitation, catatonia, confusion, hallucinations, unusual behavior and extensive withdrawal); insulting term for a condition characterized by conflicting behavior or attitudes; term used in an informal manner to indicate a split personality (slang)
schizophrenia is a serious mental illness that prevents people from relating their thoughts and feelings to what is happening around them.

مترادف و متضاد

جنون جوانی (اسم)
dementia praecox, schizophrenia

جملات نمونه

1. One of the most common symptoms of schizophrenia is hearing imaginary voices.
[ترجمه ترگمان]یکی از شایع ترین علائم شیزوفرنی، شنیدن صداهای خیالی است
[ترجمه گوگل]یکی از شایع ترین نشانه های اسکیزوفرنی، شنیدن صداهای خیالی است

2. Schizophrenia is not a "split mind" as is popularly believed.
[ترجمه ترگمان]Schizophrenia یک \"ذهن شکافته\" نیست که به طور عمومی باور دارد
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنی یک ذهنیت تقسیم نیست که به اعتقادات مردمی اعتقاد دارد

3. In the past, people who suffered from schizophrenia were often put away.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، افرادی که از شیزوفرنی رنج می برند، اغلب کنار گذاشته می شوند
[ترجمه گوگل]در گذشته، افرادی که از اسکیزوفرنیا رنج می بردند، اغلب دور انداخته می شدند

4. A recent survey by the National Schizophrenia Fellowship has shown that 45 psychiatric hospitals will close by the year 2000.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات اخیر انجمن ملی Schizophrenia نشان داده است که ۴۵ بیمارستان روانی در سال ۲۰۰۰ تعطیل خواهند شد
[ترجمه گوگل]یک بررسی اخیر توسط دانشجوی ملی اسکیزوفرنی نشان داده است که 45 بیمارستان روانپزشکی تا سال 2000 نزدیک خواهند شد

5. Schizophrenia is classified as a functional psychosis and split personality as a dissociative hysterical neurosis, as different as tonsillitis and appendicitis.
[ترجمه ترگمان]Schizophrenia به عنوان یک جنون کارکردی طبقه بندی می شود و شخصیت را به عنوان a عصبی روان نژندی طبقه بندی می کند که با as و appendicitis متفاوت است
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنیا به عنوان یک روان شناختی عملکردی و شخصیت تقسیم شده به عنوان یک عصب هیستریک دیسکوئیدی طبقه بندی می شود که متفاوت به عنوان لوزه ها و آپاندیسیت است

6. Schizophrenia and related disorders are among the most disabling of mental illnesses.
[ترجمه ترگمان]اختلالات روانی و اختلالات مربوط به بیماری ها از جمله the بیماری های روانی هستند
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنی و اختلالات مرتبط با آن یکی از ناتوانی های بیماری های روانی هستند

7. He suffered from dementia and schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]او از جنون و شیزوفرنی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از زوال عقل و اسکیزوفرنی رنج می برد

8. Thus diseases like diabetes, schizophrenia, and obesity were rare in the developed world by 20
[ترجمه ترگمان]بنابراین بیماری هایی مثل دیابت، اسکیزوفرنی و چاقی در جهان توسعه یافته ۲۰ مورد نادر بودند
[ترجمه گوگل]بنابراین بیماری هایی مانند دیابت، اسکیزوفرنی و چاقی در جهان توسعه یافته تا 20 سالگی نادر بود

9. Some people are born with a predisposition to schizophrenia, he says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که برخی افراد مستعد اسکیزوفرنی هستند
[ترجمه گوگل]او می گوید، برخی از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی هستند

10. It is an intentionally achieved schizophrenia, with the expectation of a spontaneous remission-which, how-ever, does not always follow.
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری است که به طور عمدی به شیزوفرنی می رسد، با این امید که بهبود خود به خود - که، چگونه - همیشه، همیشه از آن پیروی نمی کند
[ترجمه گوگل]این یک اسکیزوفرنی است که به طور قاطع به دست آمده است، با انتظارات از خودمختاری، که همواره همیشه دنبال آن نیست

11. Schizophrenia was not a word I tossed around about Clarisa, though I knew that was what she suffered from.
[ترجمه ترگمان]هرچند می دانستم این چیزی است که او از آن رنج می برد
[ترجمه گوگل]اسکیزوفرنی یک کلمه بود که در اطراف Clarisa قرار داشت، هر چند که می دانستم آن چیزی است که او از آن رنج می برد

12. Women with infectious hepatitis or schizophrenia have slightly more daughters than sons.
[ترجمه ترگمان]زنانی که دارای هپاتیت و یا schizophrenia عفونی هستند نسبت به پسران کمی بیشتر دختر دارند
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به هپاتیت عفونی یا اسکیزوفرنیا دختران کمی بیشتر از پسران دارند

13. Susan had a mental breakdown and was diagnosed with schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]سوزان یک شکست ذهنی داشت و مبتلا به شیزوفرنی شد
[ترجمه گوگل]سوزان یک اختلال روانی داشت و با اسکیزوفرنی تشخیص داده شد

14. They have suggested possible clinical connection with labile behavior in schizophrenia and disordered motor activity in Parkinsonian patients.
[ترجمه ترگمان]آن ها ارتباط بالینی احتمالی با رفتار labile در شیزوفرنی و فعالیت موتور نامنظم در بیماران parkinsonian را پیشنهاد کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها ارتباط بالینی بالقوه با رفتار غلط در اسکیزوفرنیا و فعالیت حرکتی ناخوشایند در بیماران پارکینسون پیشنهاد کرده اند

15. The result was either docile acquiescence to the hegemony of bourgeois culture or schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن یا تسلیم مطیع به استیلای فرهنگ بورژوا و یا schizophrenia بود
[ترجمه گوگل]نتیجه یا تساهل مودب به هژمونی فرهنگ بورژوایی یا اسکیزوفرنیا بود

پیشنهاد کاربران

روان پریشی

بیماری ای که در آن طرز فکر شما و احساسی که در حال حاضر دارید، ارتباطی با چیزی که واقعا دارد اتفاق میفتد ندارد که منجر به کناره کشی فرد از واقعیت و روابط شخصی میشود

اسکیزوفرنی

schizophrenia ( روان شناسی )
واژه مصوب: روان گسیختگی
تعریف: نوعی اختلال روان پریشانه با علائمی نظیر رفتار و واکنش هیجانی و آشفتگی فکر


کلمات دیگر: