کلمه جو
صفحه اصلی

rancidity


معنی : تعفن، ترشیدگی، باد خوردگی
معانی دیگر : ترشیدگی، تعفن، باد خوردگی

انگلیسی به فارسی

ترشیدگی، تعفن، باد خوردگی


انگلیسی به انگلیسی

• moldiness, mustiness; decay, putrefaction

مترادف و متضاد

تعفن (اسم)
putrefaction, stench, stink, putridity, rancidity

ترشیدگی (اسم)
rancidity, spinsterhood

باد خوردگی (اسم)
rancidity

جملات نمونه

1. Oil is easy of deterioration and rancidity because of its unsaturated fatty acids.
[ترجمه ف] روغن به علت اسیدهای چرب غیر اشباع موجود در آن، به آسانی ترشیده و خراب می شود.
[ترجمه ترگمان]نفت به خاطر اسیده ای چرب اشباع نشده آن آسان و rancidity است
[ترجمه گوگل]روغن به دلیل اسیدهای چرب اشباع نشده، از بدتر شدن و غرغر شدن آسان است

2. BHT also prevents oxidative rancidity of fats. It is used to preserve food odor, color, and flavor.
[ترجمه ترگمان]هم چنین BHT از rancidity اکسیداتیو چربی جلوگیری می کند آن برای حفظ بوی غذا، رنگ و طعم به کار می رود
[ترجمه گوگل]BHT همچنین مانع از افزایش غلظت اسیدهای چرب می شود این برای حفظ بوی غذا، رنگ و طعم استفاده می شود

3. Thymus extraction can reduce the rate of lipid oxidation and rancidity during Chinese sausage storage.
[ترجمه ترگمان]استخراج thymus می تواند میزان اکسیداسیون چربی و rancidity در طول ذخیره سازی سوسیس چینی را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]استخراج دمیش می تواند میزان اکسیداسیون چربی ها و ریزساختار را در طی ذخیره سازی سوسیس چین کاهش دهد

4. Improper wrapping will allow air to enter and cause'freezer burn'and rancidity.
[ترجمه ترگمان]لفاف نادرست به هوا اجازه وارد شدن و ایجاد فریزر و سوختن را می دهد
[ترجمه گوگل]بسته بندی نامناسب اجازه می دهد هوا وارد شود و باعث سوختن و ریزش مو شود

5. Come to the aging of the rice wine and the most effective way to reduce the altar wine warehouse rate of rancidity.
[ترجمه ترگمان]بیایید به پیری شراب برنج و موثرترین راه برای کاهش نرخ بالای مخزن شراب of برسیم
[ترجمه گوگل]به پیری شراب برنج بروید و موثرترین راه برای کاهش میزان تخریب شراب انبار قربانی است

6. Proper technical conditions to ensure the equilibrium among microzyme and Lactobacillus etc. and to keep saccharifying fermentation balance is the basic principle to prevent rancidity.
[ترجمه ترگمان]شرایط فنی مناسب برای اطمینان از تعادل بین microzyme و لاکتوباسیلوس و نیز حفظ تعادل تخمیر saccharifying، اصل اساسی جلوگیری از rancidity است
[ترجمه گوگل]شرایط فنی مناسب برای اطمینان از تعادل در میان میکرویزم و لاکتوباسیلوس و غیره و حفظ تعادل تخم مرغ تعلیق اصل اصل برای جلوگیری از ریزساختار است

7. MACADAMIA NUT OIL REFINED exhibits a long shelf life and good resistance to rancidity due to the low content of polyunsaturated fatty acids.
[ترجمه ترگمان]macadamia nut OIL دارای طول عمر طولانی و مقاومت خوب برای rancidity ناشی از مقدار کم اسیده ای چرب اشباع نشده است
[ترجمه گوگل]روغن نارگیل مکادامیا، به علت کم بودن اسید چرب اشباع نشده، دارای طول عمر طولانی و مقاومت خوبی در برابر ریزساختار است

8. EMASOL 520 B provides long service life and freedom form rancidity without the use of phonetic biocides.
[ترجمه ترگمان]EMASOL ۵۲۰ B زندگی خدمت طولانی و آزادی شکل بدون استفاده از biocides phonetic را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]EMASOL 520 B طول عمر مفید و آزادی را بدون استفاده از بیوسید های آوایی فراهم می کند

9. While it's understandable that many people have learned to enjoy off flavors in oils, there's a good reason to recognize staleness and rancidity for what they are and avoid them.
[ترجمه ترگمان]در حالی که قابل درک است که بسیاری از مردم آموخته اند که از طعم ها و روغن های معطر لذت ببرند، یک دلیل خوب برای تشخیص staleness و rancidity برای آنچه که هستند و از آن ها اجتناب می کنند وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حالی که این قابل درک است که بسیاری از مردم آموخته اند تا از طعم های روغن در روغن لذت ببرند، دلیل خوبی برای تشخیص استالین و رنجش برای آنچه که هستند و از آنها اجتناب می کنند وجود دارد

10. Such millet sprout wine had the function of preventing wine rancidity and accelerating wine clarification.
[ترجمه ترگمان]این جوانه زنی ارزن، وظیفه جلوگیری از نوشیدن شراب و شتاب بخشیدن به شفاف سازی شراب را داشت
[ترجمه گوگل]این شراب نهنگ عنصری نقش مهمی در جلوگیری از نیش زدن شراب و تسریع تشخیص شراب دارد

پیشنهاد کاربران

تند شدگی

فاسد شدن و تغییر طعم، مزه و بوی روغن


کلمات دیگر: