1. Gravity will then initiate reconversion of all the energy back to mass, to singularity, again.
[ترجمه ترگمان]سپس جاذبه، reconversion از تمام انرژی را به جرم، به نقطه یکتایی، دوباره آغاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]گرانش پس از آن دوباره تبدیل تمام انرژی به جرم، به تکینگی، دوباره
2. Keep this exchange memo for reconversion into foreign currency.
[ترجمه ترگمان]این یادداشت مبادله را برای واریز به ارز خارجی حفظ کنید
[ترجمه گوگل]این یادداشت ارز را برای تبدیل ارز به ارز خارجی نگهدارید
3. Encode is sometimes loosely used when complete reconversion is not possible.
[ترجمه ترگمان]زمانی که reconversion کامل امکان پذیر نیست، Encode به طور آزاد مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]رمز گشایی گاهی اوقات به آسانی مورد استفاده قرار می گیرد، زمانی که تبدیل مجدد کامل امکان پذیر نیست
4. It is the propensity to natural-selection, to delay reconversion to energy, to maintain the energy in mass format.
[ترجمه ترگمان]این تمایل به انتخاب طبیعی است تا انرژی را به انرژی کاهش دهد و انرژی را در قالب انبوه حفظ کند
[ترجمه گوگل]این تمایل به انتخاب طبیعی، تاخیر در تبدیل انرژی است، تا انرژی در قالب توده ای حفظ شود
5. Please keep the exchange memo for reconversion into foreign currency.
[ترجمه ترگمان]لطفا یادداشت مبادله را برای واریز به ارز خارجی حفظ کنید
[ترجمه گوگل]لطفا یادداشت ارز را برای تبدیل تبدیل به ارز خارجی نگهدارید
6. The attempts to postpone this reconversion are termed evolutionnatural selection.
[ترجمه ترگمان]تلاش برای به تعویق انداختن این reconversion انتخاب evolutionnatural نامیده می شود
[ترجمه گوگل]تلاش برای متوقف کردن این پروسه تبدیل، نامگذاری انتخاب طبیعی است
7. To do so would constitute a stumbling block to the reconversion of Protestants who favored the new astronomy.
[ترجمه ترگمان]انجام این کار مانعی بر سر راه the پروتستان بود که به ستاره شناسی جدید علاقه داشتند
[ترجمه گوگل]برای انجام این کار، بلوک مانعی برای تبدیل پروتستان ها به ستاره شناسی جدید خواهد بود