کلمه جو
صفحه اصلی

sceptic


معنی : شکاک، پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شکاک
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: skeptic، skeptic : شکاک، سوفسطایی

انگلیسی به فارسی

( skeptic =) شکاک، پیرو فلسفه بدبینی، سوفسطایی، آدم بدبین


شکاک است، شکاک، پیرو فلسفه بدبینی، ادم بدبین، شک گرای، ادم شکاک در دین و عقاید مذهبی، مشکوک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of skeptic.

• doubtful, hesitant, skeptical
a sceptic is a person who has doubts about things that other people believe.

مترادف و متضاد

شکاک (اسم)
sceptic, skeptic

پیرو فلسفه بدبینی (اسم)
sceptic, skeptic

ادم بدبین (اسم)
sceptic, skeptic

شکاک (صفت)
acatalectic, sceptic, show-me, skeptic

جملات نمونه

1. The empirical sceptic appropriately responds: how do you know?
[ترجمه ترگمان]شکاک تجربی به درستی پاسخ می دهد: شما از کجا می دانید؟
[ترجمه گوگل]شکاکانه تجربی به درستی پاسخ می دهد که چگونه می دانید؟

2. You may be a sceptic and put it down to life's inequalities.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است شکاک باشید و آن را به نابرابری های زندگی منتقل کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است شکاک باشید و آن را به نابرابری های زندگی تقسیم کنید

3. The government must still convince the sceptic that its policy will work.
[ترجمه ترگمان]دولت باید هنوز شکاک را متقاعد کند که سیاست آن کار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت هنوز هم باید شکاک باشد که سیاست آن کار خواهد کرد

4. She is a sceptic about the dangers of global warming.
[ترجمه ترگمان]او یک شکاک در مورد خطرات گرم شدن جهانی هوای کره زمین است
[ترجمه گوگل]او شک و تردید در مورد خطرات گرم شدن کره زمین است

5. It maintains that what the sceptic takes to be his strength is in fact his weakness.
[ترجمه ترگمان]او مدعی است که آنچه شکاک به قدرت او نیاز دارد در حقیقت ضعف او است
[ترجمه گوگل]این ادعا می گوید آنچه که شک و تردید برای قدرت خود است، در واقع ضعف وی است

6. He has been a sceptic in all of his previous incarnations.
[ترجمه ترگمان]در همه تصورات قبلی او یک شکاک بوده
[ترجمه گوگل]او در تمام تجربیات قبلی خود شکاک بوده است

7. One such sceptic, a certain Montgomery, is likened to a prickly housemaid.
[ترجمه ترگمان]یکی از این سوفسطایی، موسوم به مونتگومری، به خدمتکار prickly شباهت دارد
[ترجمه گوگل]یکی از این شک و تردید ها، یک مونتگومری خاص، به یک مأمور محکم زده شده است

8. Why did I introduce myself as a sceptic about values but not about facts?
[ترجمه ترگمان]چرا من خودم را یک شکاک در مورد ارزش ها معرفی کردم اما نه در مورد حقایق؟
[ترجمه گوگل]چرا خودم را به عنوان یک شک و تردید در مورد ارزش ها معرفی کردم، اما نه در مورد حقایق؟

9. I am a born sceptic.
[ترجمه ترگمان]من یک شکاک متولد شده ام
[ترجمه گوگل]من یک شک و تردید متولد شده ام

10. Any self-respecting sceptic might be tempted . . . It's certainly easy to be sceptical about the Earth Summit.
[ترجمه ترگمان]هر فرد شکاک که به خود احترام می گذارد ممکن است وسوسه شود قطعا در مورد اجلاس زمین شکاک بودن آسان است
[ترجمه گوگل]هر گونه شک و تردید کننده خودخواهانه ممکن است وسوسه باشد مطمئنا آسان است که در مورد اجلاس سرتاسر شک و تردید باشیم

11. But he's a dual personality, sceptic and optimist in one.
[ترجمه ترگمان]اما او یک شخصیت دوگانه است، شکاک و خوش بین
[ترجمه گوگل]اما او شخصیت دوگانه، شکاک و خوش بینانه در یکی است

12. Sceptic: The stars and stripes appears to be the wind, which is impossible without an atmosphere.
[ترجمه ترگمان]sceptic: ستاره ها و stripes به نظر باد، که بدون اتمسفر غیر ممکن است
[ترجمه گوگل]Skeptic ستاره ها و نوارها به نظر می رسد باد است که بدون فضای غیر ممکن است

13. She a sceptic and deeper thinker and likes to judge by intuition.
[ترجمه ترگمان]او یک متفکر شکاک و عمیق تر است و دوست دارد با شهود قضاوت کند
[ترجمه گوگل]او متفکر شکاک و عمیق تر است و دوست دارد به صورت شهودی قضاوت کند

14. This said, the man before us is a sceptic in the original sense.
[ترجمه ترگمان]این مرد گفت: این مرد پیش از ما یک سوفسطایی است
[ترجمه گوگل]این گفت، مردی که پیش از ما است، به شکلی اساسی شکایت دارد

15. Perhaps he is a climate sceptic – I have no idea.
[ترجمه ترگمان]شاید او یک شکاک آب و جو است - من هیچ نظری ندارم
[ترجمه گوگل]شاید او شک و تردید در آب و هوا است - من هیچ نظری ندارم


کلمات دیگر: