1. Work seems to be her raison d'etre.
[ترجمه ترگمان] به نظر میرسه که کار اون بوده
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کار به معنای آن است
2. Work seems to be her sole raison d'etre.
[ترجمه ترگمان]به نظر میرسه که کار تنها زندگی اونه
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد کار به عنوان تنها اصل اوست
3. Luo: It's raison d'etre, that is.
[ترجمه ترگمان]این مربوط به بقای خودش میشه
[ترجمه گوگل]لو این استدلال است، یعنی
4. But movies will remain the raison d'etre of the back-from-the-dead Hammer.
[ترجمه ترگمان]اما فیلم ها اساس وجودی آن را به دست فراموشی می سپارند
[ترجمه گوگل]اما فیلم ها باقی خواهند ماند
5. Indeed it's the raison d'etre of the Time Honored Chinese Brand Shopping Mall in Pudong.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، وجودی که این مرکز خرید \"خرید\" چینی را در Pudong مورد انتقاد قرار داده است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این شهرت بازار معروف چینی برند پاندونگ است
6. As artists, we are always asked for the raison d'etre in our work.
[ترجمه ترگمان]به عنوان هنرمند، ما همیشه از علت وجودی این کار در کار خود سوال می کنیم
[ترجمه گوگل]به عنوان هنرمند، ما همیشه در مورد کار ما به عنوان یک رویکرد عام مطرح می شود
7. Its raison d'etre is to make animation and timing as simple as possible.
[ترجمه ترگمان]دلیل وجودی آن این است که انیمیشن و زمان بندی را تا جایی که ممکن است ساده کند
[ترجمه گوگل]در عین حال، ساخت انیمیشن و زمان بندی به همان اندازه ساده است
8. Economic clout is Taiwan's raison d'etre.
[ترجمه ترگمان]با وجودی که ثبات اقتصادی در تایوان وجود دارد، ثبات اقتصادی در این کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]نفوذ اقتصادی در کشور تایوان است
9. The large public piazza is the raison d'etre of the development.
[ترجمه ترگمان]میدان عمومی بزرگ، دلیل وجودی این توسعه است
[ترجمه گوگل]پایتخت وسیع مردم، مفهوم توسعه است
10. In many ways, interoperability between systems is the raison d'etre of Web Services.
[ترجمه ترگمان]از بسیاری جهات، قابلیت هم کاری بین سیستم ها علت وجودی خدمات وب است
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، قابلیت همکاری بین سیستم ها، هسته اصلی خدمات وب است
11. My whole raison d'etre is geared towards Chelsea losing the Premiership.
[ترجمه ترگمان]دلیل وجودی من این است که در حال از دست دادن the به سمت چلسی است
[ترجمه گوگل]کل نظم و انضباط من به چلسی منجر به از دست دادن لیگ برتر است
12. You have a - you have to have a raison d'etre - that means more to you than anybody else in the world.
[ترجمه ترگمان]تو باید دلیل بیشتری برای زندگی داشته باشی - این یعنی بیشتر از هر کس دیگه ای در دنیا
[ترجمه گوگل]شما یک - شما باید یک raison d'etre - که به معنی بیشتر برای شما از هر کس دیگری در جهان است
13. Its name is the big clue to this village's raison d'etre.
[ترجمه ترگمان]این دلیل اصلی زندگی این دهکده است
[ترجمه گوگل]نام آن سرچشمه بزرگ این روستا است
14. Rewi Alley wrote: "Actually the work of Gung Ho was done in the 1938-1942 peroid. The contribution towards keeping Chiang Kai-shek in the war was then the main raison d'etre. "
[ترجمه ترگمان]کوچه Rewi نوشت: \" در واقع کار of هو در سال ۱۹۳۸ - ۱۹۴۲ انجام شد در آن زمان، کمک به حفظ چیانگ Kai در جنگ، علت اصلی آن بود \"
[ترجمه گوگل]رولی کوچه نوشت: در واقع کار گونگ هو در سال 1938- 1948 انجام شد پس از آن، مشارکت در حفظ چیانگ کایشک در جنگ، اصل اصلی بود '
15. So on this score, for example, the left has more of a cause, more of a raison d'etre, than perhaps in any time recently.
[ترجمه ترگمان]به طور مثال در این امتیاز، جناح چپ بیشتر یک دلیل دارد، بیشتر از وجودی که به طور کلی، از وجودی که به تازگی وجود داشته باشد، بیشتر است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در این نمون، چپ به علت بیشتر، بیشتر از یک مفهوم، بیش از هر زمان ممکن است